مهارتی زنانه در فیلم کمدی "جاسوس"
آنجلیکا؛ روایت سرکوب جنسیتی دوران ویکتوریایی انگلستان
فیلم آنجلیکا به کارگردانی میچل لیختن اشتاین، براساس داستانی از آرتور فیلیپ، روایتگر زندگی یک زوج اشرافی در انگلستان قرن نوزدهم است. پس از تولد اولین فرزند این زوج، آنجلیکا، زندگی این خانواده دچار مجموعه ای از حوادث غیرقابل فهم با منشایی ماوراء طبیعی می شود.
جنا مالون، در این فیلم در نقش کونستانس، کاراکتر مرکزی فیلم ظاهر می شود. زنی که در آستانه زایمان در حال مرگ است و پس از تولد فرزندش، با اینکه زنده می ماند اما، توانایی و میل برقراری رابطه جنسی را از دست می دهد آن هم در محیط مردسالار ویکتوریایی انگلستان.
جنا مالون، که ایفای نقش در بازی گرسنگان را در کارنامه دارد، درباره فیلم آنجلیکا می گوید: «از این خوشم آمد که فیلم کاملا مثل نمایش های عاشقانه انگلیسی یک زوج جوان شروع می شد و پیچ و تاب های زیادی داشت. این فقط یک داستان درباره عشق نبود بلکه عشق لایه های این داستان را تشکیل می داد. واقعیت واکنشهای عصبی یک زن در آن دوره، فشارهای جنسی در برابر تمایلات جنسی، این که یک زن بیشتر درباره لباس پوشیدن بداند تا درباره بدن خودش. همه اینها برایم جذاب بود.»
دوره ویکتوریایی انگلستان، با سبکVer video "آنجلیکا؛ روایت سرکوب جنسیتی دوران ویکتوریایی انگلستان"
افتتاح جشنواره فیلم «برلیناله»
شصت و پنجمین جشنواره فیلم برلین «بریناله» روز پنجشنبه با حضور ستارگان متعدد سینما بر فرش قرمز رسما آغاز شد.
رییس هیات داوران «دارن آرونوفسکی» کارگردان است و از اعضای آن می توان به «اودری تاتو» هنرپیشه فرانسوی، «دانیل بروهل» هنرپیشه آلمانی اشاره کرد. فیلم افتتاحیه جشنواره «هیچکس شب را نمی خواهد» ساخته «ایزابل کویشه» بود.
«ژولیت بینوش» هنرپیشه فرانسوی در این فیلم نقش ژوزفین همسر کاشف قطب شمال «رابرت پیه ری» را بازی می کند. بینوش در مورد کار با کارگردان زن می گوید: «من فیلمی را به خاطر زن یا مرد بودن انتخاب نمی کنم. “ایزابل کویشه” یک هنرمند واقعی است.»
«هیچکس شب را نمی خواهد» فیلمی درباره دوام آوردن است. این فیلم داستان دو زن، یکی همسر کاشف قطب شمال با بازی «بینوش» ودیگری زنی از اهالی قطب شمال است. آنها در کلبه ای محصور در برف برای بقای خویش می جنگند. فیلمبرداری در دهکده ای دور افتاده به نام فینس در نروژ انجام شده است. محلی خیره کننده که پیش از این نیز از آن برای فیلمبرداری های مرتبط به قطب شمال یا جنوب و یا سیبری استفاده شده است.
«ایزابل کویشه» کارگردان می گوید: «اگر فیلمی نVer video "افتتاح جشنواره فیلم «برلیناله»"
معرفی برگزیدگان جایزه امی
مراسم اعطای جایزه امی، امسال نیز به سنت هرساله در شهر نیویورک برگزار شد.
پس از ارزیابی بیش از هزار برنامه حرفه ای تلویزیونی، هیات داوران این مراسم جایزه امی در بخش بین الملل را به فیلم بریتانیایی «اتوپیا» (آرمانشهر) به عنوان بهترین سریال درام اعطا کردند.
این سریال تلویزیونی که به مدت دو فصل در شبکه چهار تلویزیون بریتانیا پخش می شد، داستان گروه کوچکی را تعریف می کند که پس از مواجه با فرقه ای اپونیم، ماجراهایی پر رمز و راز دارند.
جایزه بهترین بازیگر نقش مرد به استیون دیلین، برای بازی در فیلم بریتانیایی-فرانسوی «تونل» اهدا شد. او در این فیلم نقش کارآگاه پلیسی را بازی کرده که به دنبال شناخت یک قاتل سریالی با انگیزه های سیاسی است.
جایزه بهترین بازیگر زن به بیانکا کرایسمن، هنرپیشه هلندی برای بازیگری در فیلم «دنیای جدید» اهدا شد. او جایزه اش را به تمام پناهندگانی تقدیم کرد که در این فیلم به ایفای نقش پرداخته بودند. او گفت این بازیگران واقعا پناهنده بودند.
داستان این فیلم درباره زن بدخلقی است که در یک مرکز پناهندگان مشغول کار است و با مهاجری از غرب افریقا برخورد می کند و این آشنایی زندگی او را تغییر می دهد.
جایزه بخش سریالهای کوتاه تلویزیونی، به فیلم «نسل جنگ» تعلق گرفت. این فیلم که در شبکه «ضد دی اف» آلمان پخش شد، داستان گروهی از نوجوانان را تعریف می کند که فکر می کردند دوستی شان برای تمام عمر ادامه خواهد داشت اما جنگ همه چیز را برای آنها تغییر داد.Ver video "معرفی برگزیدگان جایزه امی"
مهلت ۲۴ ساعته داعش برای سر نبریدن گروگان ژاپنی سپری شد
شینزو آبه، نخست وزیر ژاپن، روز چهارشنبه در آستانۀ پایان مهلت ۲۴ ساعته و تهدید «دولت اسلامی» (داعش) به سربریدن دومین گروگان ژاپنی با اعضای کابینه خود در توکیو نشستی اضطراری برگزار کرد.
داعش با عدم پرداخت باج ۲۰۰ میلیون دلاری از سوی ژاپن یکی از گروگانان را سر بریده است.
نخست وزیر ژاپن اخیراً در سفری به خاورمیانه به کشورهایی که با داعش می جنگند وعده کمک ۲۰۰ میلیون دلاری داده بود.
آقای شینزو با «شنیع» توصیف کردن عمل داعش و با بیان این که خشمگین است گفت دولتش در تلاش است تا با همکاری دولت اردن آزادی «کنجی گوتو» خبرنگار و مستند ساز ژاپنی را ممکن سازد.
این گروه در یک حساب توییتری تصویری را منتشر کرد که در آن آقای کنجی عکسی را در دست داشت با جسد سر بریده «هارونا یوکاوا» در آن.
داعش، سپس در قبال آزادی دومین گروگان بجای ۲۰۰ میلیون دلار خواستار آزادی زنی از زندان اردن شد و مهلتی ۲۴ ساعت تعیین کرد که سپری شده است.
این زن، «ساجده ریشاوی» است، زنی که ماموریت عملیات انتحاری او در سال ۲۰۰۵ میلادی در اردن ناکام ماند. اما همسر بمبگذار انتحاری او جان ۴۰ نفر را گرفت.
ظاهراً ساجده خواهر «مبVer video "مهلت ۲۴ ساعته داعش برای سر نبریدن گروگان ژاپنی سپری شد"
چهار قهرمان مقاومت فرانسه به پانتئون می روند
فرانسه چهار نفر از قهرمانان مقاومت این کشور در زمان جنگ جهانی دوم را در پانتئون دفن می کند. این چهار نفر شامل دو زن و دو مرد می شوند که طی سالیان گذشته و در زمان جنگ جهانی دوم، در گروههای تشکیل شده برای مقاومت در برابر آلمان جنگیده اند.
ژونویو دوگل، ژرمن تییون، پی یر بروسولت و ژان زی چهار قهرمانی هستند که به جمع مشاهیر خفته در پانتئون می پیوندند. این چهار نفر از چهره های مشهور مبارزه مخفی علیه آلمان نازی در زمان اشغال فرانسه هستند. ژنوویو دوگل خواهر زادۀ ژنرال دوگل، رئیس دولت در تبعید فرانسه در زمان جنگ جهانی دوم و رئیس جمهوری این کشور در سالهای پس از جنگ است.
باقیماندۀ اجساد این چهار قهرمان همزمان با روز ملی مقاومت در فرانسه و با حضور فرانسوا اولاند، رئیس جمهوری این کشور به این آرامگاه منتقل می شود.
پانتئون آرامگاه نام اوران و مشاهیر فرانسه است که در پاریس قرار دارد. با این دو زن، تعداد زنانی که در پانتئون دفن شده اند به چهار نفر می رسد. خاکستر ماری کوری، دانشمند مشهور لهستانی الاصل نیز در این آرامگاه همراه قرار دارد.
ویکتور هوگو، الکساندر دوما و پی یر کوری از دیگر مشاهیریVer video "چهار قهرمان مقاومت فرانسه به پانتئون می روند"
فیلم «در کنار او» برنده بزرگ جشنواره بین المللی فیلم اوراسیا
بزرگترین برنده دهمین دوره جشنواره فیلم «اوراسیا» در قزاقستان، فیلم اسرائیلی «در کنار او» بود. آصف کورمان، کارگردان این فیلم در مراسم اختتامیه این جشنواره، جایزه را از دست حسنعلی آشیمف، هنرپیشه قزاق که رییس هیات داوران بود، دریافت کرد.
فیلم «در کنار او»، راشل، قهرمان فیلم را دنبال می کند که از گبی، خواهر معلول ذهنی خود نگهداری می کند. اما راشل یک روز مجبور می شود خواهرش را در یک مرکز ویژه معلولان بگذارد.
در این فیلم لیرون بن اشلوش، همسر کارگردان فیلم ایفای نقش می کند. آصف کورمان، کارگردان فیلم درباره همکاری با همسرش می گوید: «البته پیچیده بود ولی این پیچیدگی، لحظه های شگفت انگیز و هماهنگ و همچنین لحظه های برخورد و تضاد دارد. مانند یک داستان خوب عشقی است. فیلم اینگونه ساخته شد ولی دست آخر، لذتبخش بود.»
جایزه بهترین کارگردان به بندیکت ارلینگسون، برای ساخت فیلم «از اسب ها و مردها» تعلق گرفت. کریستوف توک، تهیه کننده فیلم، در غیاب کارگردان جایزه را دریافت کرد. تقریبا کل فیلم «از اسب ها و مردها» در فضای باز اتفاق می افتد و مجموعه ای داستانی درباره اهالی ایسلند و رابطه آنها با اسب هایشان است.
تیناتین دالاکیشویلی، هنرپیشه اهل گرجستان جایزه بهترین هنرپیشه زن را برای فیلم «ستاره» دریافت کرد. داستان فیلم «ستاره»، درباره دختری است که از مردی مسن پرستاری می کند و در عین حال آرزو دارد چند جراحی زیبایی انجام دهد تا بتواند وارد عرصه ستاره های مشهور شود. این فیلم را آنا ملیکیان، کارگردان ارمنی تبار روسی ساخته است.
تیناتین دالاکیشویلی می گوید: «صادقانه بگویم، از یک طرف بازی کردن این نقش دشوار بود ولی از طرف دیگر کار کردن با آنا تجربه بزرگی نیز بود. من او را بسیار دوست دارم و فردی عالی است.»
جایزه بهترین هنرپیشه مرد به چهار هنرپیشه فیلم گرجی استونیایی «نارنگی ها» تعلق گرفت. داستان این فیلم ضد جنگ در یک روستای مهاجران استونیایی در زمان مناقشه آبخازیا در سال های ۱۹۹۰ میلادی اتفاق می افتد.
فیلم قفقازی «ماجرا» دو جایزه از جمله جایزه فدراسیون بین المللی منتقدان فیلم را دریافت کرد. فیلم «ماجرا» اقتباسی آزاد از کتاب «شب های سفید» فئودور داستایووسکی است. مارات، قهرمان فیلم، زنی را از یک حمله نجات داده و او را به خانه اش همراهی می کند. زن تعریف می کند هر روز منتظر عشقش است که به خانه برگردد. مارات جذب شخصیت پیچیده این زن می شود.
نریمان توربایف، کارگردان فیلم می گوید: «این فیلم ترکیبی جالب از ادبیات روس با طرز فکر قزاق است. این فیلم پیامی قابل فهم برای همه دارد.»
ولفگانگ اشپیندلر، خبرنگار یورونیوز از آلماتی می گوید: «فیلم های نمایش داده شده در این جشنواره ازطرف هیات داوران به دلیل کیفیتشان مورد تقدیر قرار گرفتند. در کل، چهار جایزه به فیلم های ساخت قزاقستان تعلق گرفت که موفقیتی بزرگ برای صنعت فیلمسازی این کشور است.»Ver video "فیلم «در کنار او» برنده بزرگ جشنواره بین المللی فیلم اوراسیا"
«قاتل» به روی صحنه اپرای آتن می رود
اپرای ملی یونانی، اولین اجرای جهانی اپرای «قاتل» را ارائه می کند. این اپرا براساس رمان مشهور آلکساندروس پاپادیامانتیس ساخته شده است. رمان «قاتل» در سال ۱۹۰۳ میلادی منتشر شد.
یورگوس کومنداکیس، آهنگساز یونانی این داستان جنایت و مکافات را به اپرا تبدیل کرد.
میرون میکایلیدیس، مدیر هنری اپرای ملی یونانی می گوید: «تاکنون داستان های همه اپراها مرتبط با یونان باستان بود. ما از اینکه این اپرا به موضوع جدیدی می پردازد، بسیار خوشحالیم. این اپرا موسیقی مدرن غربی را با عناصر موسیقی یونانی و بویژه موسیقی سنتی یونانی ترکیب می کند.»
«قاتل»، داستان زنی مسن با نام هادولا را تعریف می کند که در جزیره اسکیاتوس زندگی می کند. او دلسوز خانواده های فقیری است که دختران زیادی دارند. او پس از اینکه نوه دختر تازه به دنیا آمده خود را می کشد، دختران دیگر خانواده های فقیر را نیز به قتل می رساند و معتقد است که این کار او از روی شفقت و ترحم است.
یورگوس کومنداکیس، آهنگساز می گوید: «سه سال بر روی این اپرا کار کردم و سعی کردم به قهرمان زن داستان چهره ای اعطا کنم، ولی موفق نشدم. بالاخره راه حل را از طریق موسیقی یافتم. به مدت طولانی قایم موشک بازی کردیم. دست آخر از این هیولای مونث خوشم آمد.»
قاتل در انتهای داستان به اشتباه بزرگ خود پی برده و به عذاب وجدان دچار می شود. او برای فرار از پلیس به جنگل پناه می برد ولی هنگام فرار به دریا می افتد.
ایرینی تسیراکیدو، خواننده سوپرانو درباره نقش خود می گوید: «رفتار او واقعا افراطی است، زیرا نمی تواند با تغییرات روانی، احساسی و بار مسئولیتش کنار بیاید. برای او تطبیق با جامعه آن دوره غیرممکن است. او هرگز نمی تواند با این وضعیت کنار بیاید.»
واسیلیس کریستوپولوس، مدیر هنری سابق ارکستر دولتی آتن، رهبری این تولید را بعهده دارد. او درباره اینکه آیا این اپرا به فهرست اپراهای مشهور وارد خواهد شد یا نه می گوید: «همه اپراهای بزرگ ریشه های قوی در پس زمینه تاریخی و اجتماعی کشور و نقطه شروع ویژه ای دارند. به نظرم این اپرا همه شرایط لازم برای تبدیل شدن به یکی از آثار برجسته جهانی را دارد.»
اپرای «قاتل» تا پنجم آذرماه در آتن به روی صحنه می رود.Ver video "«قاتل» به روی صحنه اپرای آتن می رود"
معرفی فیلمهای جشنواره کن؛ نقش زنان در فیلمها
صدایی بلندتر از بمب ها
مراسم بزرگداشت یک عکاس زن معروف که سه سال درگذشته، سبب می شود که پسر بزرگش جونا به خانه پدری برگردد. او ناچار می شود مدتی را با پدرش و برادر کوچکترش کنراد که سالها از خانه دور بوده است سپری کند. پدر نومیدانه سعی می کند به دو پسرش نزدیکتر شود، اما هر سه آنها هنوز درگیر آنند که خود را با خاطره تنها زن خانواده آشتی دهند. مادر خانواده که یک عکاس جنگی معروف بوده است، سه سال پیش به شکلی نامنتظره در گذشته است.
فیلم انگلیسی زبان «صدایی بلندتر از بمب ها» ساخته کارگران نروژی یواکیم تریر است. برخی از منتقدان فیلم را به نمایش تصویری کلیشه ای از زنان قهرمان متهم کرده اند. یعنی زنانی که با ثبت تصویر زنان روبسته در خاورمیانه و همچنین منفجر شدن افراد بی نام و نشان، و قرار دادن آن تصاویر در مقابل بی اعتنایی و سردی جامعه غربی، انتظار تشویق شدن دارند. امسال ژولیت بینوش هم در نقش یک عکاس جنگی حضور داشت که فیلم او نیز چندان مورد پسند منتقدان واقع نشد.
آدمکش
داستان این فیلم که ساخته یک کارگردان تایوانی است، در چینِ قرن نهم می گذرد. دختر کوچک یک ژنرال برای تربیت به یک راهبه سپرVer video "معرفی فیلمهای جشنواره کن؛ نقش زنان در فیلمها"
شیفتگی ظاهر شدن در تلویزیون و رسانه ها در فیلم «به من خوش آمدید»
فیلم کمدی آمریکایی «به من خوش آمدید» داستان زنی دچار اختلال روحی و ناپایداری شخصیتی است. اختلال خودبزرگ بینی او پس از برنده شدن در لاتاری وارد مرحله تازه ای می شود.
آلیس کلگ، شخصیت فیلم با پول لاتاری یک برنامه تلویزیونی مخصوص خودش با شرکت خودش می سازد.
شیرا پیون، کارگردان فیلم در باره موضوع این فیلم کمدی می گوید: «به نظر من بین اختلال روا نی و فرهنگ تلویزیونی و رسانه ای ما تلاقی جالبی وجود دارد. فکر می کنم بازتابی از یکدیگر هستند. با دیدن شخصیت فیلم، زنی که نوعی اختلال روحی دارد و با پول یک برنامه تلویزیونی برای خودش راه می اندازد، می توانیم شیفتیگی به ظاهر شدن در تلویزیون را ببینیم.»
کریستین ویگ بازیگر 41 ساله آمریکایی درنقش آلیس کلگ که معمولا در نقش های کمدی ظاهر می شود می گوید: «این یک کمدی متعارف نیست و هدفش هم جک و خندان مخاطب نیست.»
کارگردان فیلم در ادامه می افزاید: «این داستانی واقعی است که باید با دقت و امانت بیان کنیم. اما جنبه کمدی فیلم این است که این زن برای پیشبرد زندگیش همه چیز را بیهوده و بی محتوا می کند.»
فیلم آمریکایی «به من خوش آمدید»اولین بار در جشنوارهVer video "شیفتگی ظاهر شدن در تلویزیون و رسانه ها در فیلم «به من خوش آمدید»"
مستند «ترانس ایکس استانبول» نگاهی به زندگی دگرباشان در ترکیه
فیلم مستند «ترانس ایکس استانبول»، نگاهی به زندگی هزاران زن تراجنسی در ترکیه دارد و داستان را با زندگی «ابرو کرانجی» دنبال می کند. ابرو، ساکن استانبول، یکی از این افراد است و با تبعیض علیه همه دگرباشان جنسی مبارزه می کند. هزاران زن تراجنسی در استانبول و شهرهای بزرگ ترکیه زندگی می کنند.
«ترانس ایکس استانبول» و ماریا بیندر کارگردان آلمانی فیلم در جشنواره بین المللی فیلم استانبول در بخش حقوق بشر مورد تجلیل قرار گرفت. شورای حقوق بشر اروپا از فیلمسازانی که در راستای حقوق بشر و بالا بردن آگاهی عمومی فیلم می سازند، قدردانی می کند.
فیلم، بررسی مشکلات دگرباشان جنسی در ترکیه است، یکی از موضوعات مرکزی فیلم، فرهنگ تنفرپراکنی و تهدید این افراد است. طی پنج سال گذشته، بیش از چهل زن تراجنسی در شهرهای مختلف ترکیه به قتل رسیده اند.
ماریا بیندر کارگردان آلمانی فیلم میگوید: «هدف ما نشان دادن یک مورد و تحقیق درباره آن بود، یک بررسی سینمایی که نشان می دهد تبلیغات و برآشفتن افکار عمومی، یا سخنرانی ها چطور به یک اقدام جنایتکارانه حتی به قتل منتهی می شود. ما در فیلم طی نه ماه حوادثی را دنبال کردیم که در نهایت با قتل یک زن تراجنسی به پایان رسید. وحشتناک بود، با وجودی که در تئوری همه چیز را می دانستیم اما وقتی که اتفاق افتاد، انتظارش را نداشتیم.»
کارگردان در توضیح چالش های ساخت فیلم می گوید: «هدف من مظلوم و قربانی نشان دادن این افراد نبود. می خواستم کسانی را نشان بدهم که زندگی و سرنوشتشان را در دست خودشان می گیرند. درونمایه فیلم من تاریک و دردآور است ولی سعی کردم این مضمون ها را با طنز نشان بدهم. در کل فیلم یک نوع طنز ظریف و پوشیده جاری است. جالب است که موقع نمایش فیلم اینجا در فستیوال با خنده زیاد همراه بود، اگر چه موضوع دردناکی داشت.»
ماریا بیندر در گذشته نیز مستند هایی در باره حقوق بشر، حقوق زنان، نژادپرستی ساخته است. او نه تنها کارگردان، بلکه فعال حقوق بشر است و می گوید فیلمهایش بیش از یک پروژه فیلمسازی است و نمی خواهد آنها تنها در سالن سینما و یا در تلویزیون پخش بشوند. ساخت این فیلم با کمک مالی «ابزار حقوق بشر و دموکراسی اروپا» وابسته به اتحادیه اروپا ممکن شده است.
فیلم «ترانس ایکس استانبول» در سینماهای ترکیه در نمایش و بصورت آنلاین در دسترس است.Ver video "مستند «ترانس ایکس استانبول» نگاهی به زندگی دگرباشان در ترکیه"
نمایش اثرات بحران اقتصادی یونان در فیلم «انفجار»
فیلم «انفجار» که با پیش زمینه مشکلات مالی فعلی در یونان ساخته شده است، زنی به نام ماریا را نشان می دهد که از خانه اش فرار می کند. ماریا که پیش از این مادری با محبت و غمخوار برای سه فرزندش بوده است، می خواهد روند زندگی غمبارش را با در دست گرفتن زمام امور آن تغییر دهد. او از مادر حسود و معلولش، خواهر روان پریش و پر توقعش و شوهر ملوانش که هر شش ماه یک بار به خانه می آید فرار می کند. او مصمم است که همه موانع را در این راه از پیش روی بردارد.
این فیلمی روایتی از شرایط اجتماعی و سیاسی یونان است. بحران اقتصادی همچون سرعت دهنده انفجار این زن عمل می کند. همه شخصیتها باید فورا برای آینده شان تصمیم بگیرند.
سیلاس زومرکاس، کارگردان فیلم می گوید: «این فیلم داستان زنی است که تصمیم دارد زندگی اش را به کل تغییر دهد. او با افرادی که دوست دارد، با خانواده اش و با خودش مبارزه می کند. چرا؟ چون او یک روز صبح در جریان بحران فعلی یونان بیدار می شود و خودش را نمی تواند بشناسد. او دیگر نمی داند چه کسی است. او باید راهی برای بازیافتن عزت نفسش بیابد.»
اولین نمایش عمومی این فیلم در شصت و هفتمین جشنواره بین المللی فیلم لوکارنو بود و در بسیاری از جشنواره ها نمایش داده شده و با واکنش مثبت منتقدان روبرو شد .
سیلاس زومرکاس ۳۶ ساله به نسل جدید کارگردانان یونان تعلق دارد که فیلمهایشان کم و بیش در ارتباط با شرایط اجتماعی و سیاسی است. او می گوید: «فیلم براساس داستان کسی که در میان ما زندگی می کند، نیست. بیشتر به نظر می رسد براساس تجربه یک نسل باشد. این نسل به شدت در سالهای اخیر بر اثر بحران مالی صدمه خورده است.»
آنجلیکی پاپولیا در فیلم نقش ماریا را بازی می کند. وی زنی است که سرشار از انرژی است و هر باری را که خانواده اش بر دوشش می گذارد، تحمل می کند. هنرپیشه یونانی بازی فوق العاده ای ارائه می کند. در مدت زمان کوتاهی از فردی که با عشق به اطرافیانش، با دنیای اطراف روبرو شود، تبدیل به فردی تلخ و عصبانی در مقابل دیگران می شود.
زومرکاس می گوید: «آنجلیکی پاپولیا جز اینکه جالب است، اگر نگوییم بهترین ولی یکی از درخشانترین هنرپیشه های نسل خودش است. او در هر نقشی که بازی می کند جرات زیادی از خود نشان میدهد، امری که واقعا خیلی نادر است. ماریا، زنی که او نقشش را بازی می کند، هم خیلی شبیه او است.»
این فیلم در یونان به روی پرده رفته است و در بهار سال ۲۰۱۵ در چهار کشور اروپایی از جمله آلمان، لهستان، هلند و ایتالیا اکران خواهد شد.Ver video "نمایش اثرات بحران اقتصادی یونان در فیلم «انفجار»"
لونه شرفیگ در جشنواره فیلم استانبول درباره فیلمسازی می گوید
هر ساله، یکی از کارگردانان مطرح جهان در «جشنواره فیلم استانبول» مستر کلاسهایی درباره فیلمسازی ارائه می کند. در سی و چهارمین دوره این فستیوال، این مستر کلاس با حضور لونه شرفیگ، کارگردان مشهور دانمارکی برگزار شد. شرفیگ، فارغ االتحصیل مدرسه فیلمسازی دانمارک است و فیلمهایش تا کنون با تحسین منتقدان مواجه شده است.
مستر کلاسهای جشنواره فیلم استانبول، سال گذشته با حضور اصغر فرهادی برگزار شد.
درام «یک آموزش» (2009) (An Education) یکی از فیملهای “شرفیگ” است که در رقابتهای اسکار سال ۲۰۱۰ سال، کاندید دریافت سه جایزه برای بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین هنرپیشه نق اول زن شد. فیلم درباره گذار از دوران بلوغ است و داستان دختری ۱۶ ساله را روایت می کند که در یک روز بارانی با مردی جذاب که هم سن و سال پدرش است آشنا و بعد دلداده او می شود.
کارگردان ۵۶ ساله درباره رویکردش نسبت به بازیگران میگوید: «خواهرم کارگردان تئاتر است. او ترفندهایی به من آموخته است. در چیزهایی که درباره کارگردانی به من یاد داده، چیزهایی هم درباره بازیگران هم گفته است. اینکه آنها چطور فکر می کنند و همچنین اینکه گاهیVer video "لونه شرفیگ در جشنواره فیلم استانبول درباره فیلمسازی می گوید"
آغاز اکران جهانی «مکانهای تاریک»
افتتاحیه فیلم «مکانهای تاریک» با بازی چارلیز ترون، در ایالات متحده برگزار شد. داستان فیلم بر اساس رمانی پرفروش، نوشته گیلیان فلین ساخته شده است. فیلم را ژیل پاکه-برنر، فیلمساز فرانسوی کارگردانی کرده است.
«مکانهای تاریک» فیلمی در ژانر جنایی و مرموز است. شارلیز ترون، هنرپیشه اهل آفریقای جنوبی در این فیلم نقش “لیبی دِی” را بازی می کند که وقتی هفت سالش بود خانواده اش در خانه روستایی در کانزاس سنگدلانه به قتل رسیدند. او برادرش را متهم به این قتل می کند، برادرش به زندان می رود. بیست وپنج سال بعد می پذیرد که به صحنه جنایت بازگردد و پرده از حقایقی دردناک مربوط به شب حادثه برداشته می شود.
شارلیز ترون تهیه کننده این فیلم نیز هست. بازی وی در فیلم “هیولا” (۲۰۰۳) با تمجید منتقدان روبه رو شد و برای او اسکار بهترین نقش زن و همچنین خرس نقره ای فستیوال فیلم برلین و جایزه گولدن گلوب را به همراه داشت.
فلین، نویسنده آمریکایی رمان «مکانهای تاریک» که در مراسم اولین اکران فیلم در ایالات متحده حضور داشت، درباره همکاری با هنرپیشه ۳۹ ساله می گوید: «[شارلیز ترون] بسیار با نمک، شوخ، تیز و باهوش و خونسردVer video "آغاز اکران جهانی «مکانهای تاریک»"
اجرای موزیکال «چکمه های زن پوشها» در لندن
نخستین اجرای نمایش موزیکال «چکمه های زن پوشها» (KINKY BOOTS) در لندن روی صحنه رفت. موسیقی و ترانه های این کمدی موزیکال را سیندی لوپر براساس نمایشنامه ای از هاروی فایرستین، نمایشنامه نویس آمریکایی نوشته است. لوپر و فایرستاین هر دو برای دیدن اجرای نمایش به لندن آمدند.
فایرستین می گوید: «بالاخره با چارلی به لندن آمدیم . در نیویورک این نمایش را می نوشتم و داستان نمایش هم در لندن می گذرد. برای نوشتن خیلی چیزها باید به قوه تخیلم متوسل می شدم. حالا نمایش را به خانه اش آورده ایم.»
این کمدی موزیکال، داستان چارلی پرایس را بازگو می کند که کارخانه کفش پدرش را به ارث برده است. وی برای نجات این کارخانه از ورشکستگی، نزد لولا می رود که یک زن پوش است و در کاباره برنامه اجرا می کند. چارلی به کمک لولا دست به کار تولید چکمه های قرمز پاشنه بلند می زند و به این ترتیب کارخانه را از ورشکستگی نجات می دهد.
سیندی لاپر آهنگساز و ترانه سرا و خواننده آمریکایی می گوید: « گمان کنم ساختن موسیقی مثل آشپزی باشد باید چیزهای مختلف به اضافه کنید که طعم و بو بگیرد و اشتها آور شود. فکر کردم که افراد مختلف در سنین مخVer video "اجرای موزیکال «چکمه های زن پوشها» در لندن"
اکران صعود ژوپیتر آغاز شد
اکران فیلم علمی تخیلی «صعود ژوپیتر» آغاز شد.
این فیلم توسط لانا و اندی واچوفسکی تهیه شده؛ خواهر و برادری که پیش از این با ساخت سه گانه ماتریکس به شهرتی جهانی رسیدند.
داستان فیلم درباره ژوپیتر جونز، دختر جوان خدمتکاریست که رویای داشتن زندگی بهتری را در سر دارد. او طی حوادثی با کین وایز آشنا می شود، کسی که به زمین فرستاده شده تا سرنوشتی را که برای ژوپیتر جوان مقدر شده، توضیح دهد و به این ترتیب او درمی یابد که باید جهان را نجات دهد.
در این فیلم بازیگرانی همچون ادی ردمین، چنینگ تیتوم، و میلا کونیس به نقش آفرینی می پردازند. آنها برای معرفی «صعود ژوپیتر» روز دوم فوریه در لس آنجلس گرد آمدند.
ادی ردمین می گوید: «من کمی نگران بودم زیرا شخصا قدرت تخیل خوبی ندارم. می دانستم که باید بسیاری از صحنه ها را صرفا در یک فضای سبز رنگ خالی بازی کنم و به همین دلیل نگران کیفیت بازی ام بودم. اما در نهایت تعجب این شیوه کار را بسیار آزادانه یافتم.»
میلا کونیس نیز می گوید: «من و چنینگ می خواستیم که با یکدیگر در فیلمی بازی کنیم. فکر می کنم بازی در فیلم علمی تخیلی واچوفسکیها چیزی است که اگر کسی خوره فیVer video "اکران صعود ژوپیتر آغاز شد"
نخل طلای جشنواره کن برای فیلم «دیپان»
نخل طلای شصت و هشتمین دوره از فستیوال سینمایی کن به فیلم «دیپان» اثر ژاک اودیار تعلق گرفت. این فیلم داستان یکی از جنگجویان تامیلی را روایت می کند که به کشور فرانسه پناه می برد و در یکی از شهرهای حومه پاریس به شغل نگهبانی مشغول می شود.
جایزه بزرگ جشنواره را فیلم «پسر سائول» دریافت کرد. «پسر سائول» نخستین اثر سینمایی لاسلو نِمِش کارگردان مجارستانی، فیلمی است که تحسین تماشاگران را در جشنواره فیلم کن امسال برانگیخت. این فیلم با دوری جستن از هرگونه نگاه احساسی و جنبه های زیبایی شناسانه سینما سعی دارد زوایای ناشناخته واقعه هولوکاست را در روایتی کاملا متفاوت به تماشاگر منتقل کند.
امانوئل برکو فرانسوی برای بازی در فیلم پادشاه من به کارگردانی خودش و نیز مارا رونی آمریکایی برای بازی در کارول اثر تاد هاینز مشترکا جایزه بهترین بازیگر زن را دریافت کردند.
و اما جایزه بهترین بازیگری مرد در این دوره از جشنواره به ونسان لندون بازیگر فیلم «قانون بازار» تعلق گرفت. لندون تنها بازیگر حرفه ای این فیلم بود و بازی درخشانی از خود به نمایش گذاشت. این فیلم داستان هم جایزه بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد.Ver video "نخل طلای جشنواره کن برای فیلم «دیپان»"
تجربه های ایمی شومر در کمدی «مست و خراب»
ایمی شومر، بازیگر و کمدین آمریکایی که برای شبکه های تلویزیونی ان بی سی و کمدی سانترال استندآپ کمدی اجرا می کند، دراولین تجربه سینمایی خود، در نقش زنی می شود که نویسنده مجله است و بدنبال زندگیِ عاری از تعهد عاشقانه. این کمدی «مست و خراب» (Trainwreck) نام دارد و خود شومر فیلمنامه آن را نوشته است.
شخصیت اصلی زن در فیلم “ایمی” نام دارد. یا کمدی «مست و خراب» یک اتوبیوگرافی است؟ بازیگر ۳۴ ساله می گوید: «فیلم در باره دختری سی و چند ساله است که درگیر تجربه کردن عشق می شود. سازوکارهای دفاعیش که رابطه جنسی با افراد متعدد و افراط در نوشیدن الکل است، کم کم کار دستش می دهد. داستان فیلم اصلا به من مربوط نیست.»
در فیلم می بینیم که پدر ایمی از کودکی به او تلقین کرده است که “ تک همسری” واقع گرایانه نیست و ایمی همیشه تحت تاثیر آموزه های پدرش از داشتن روابط آزاد لذت می برد تا اینکه دلداده یک کتر جذاب می شود. این عشق پرسشهایی درباره رابطه عاشقانه را برایش مطرح می کند.
شومر می گوید که برای خلق شخصیت اصلی زن فیلم، کمی هم از خودش الهام گرفته است. وی می افزاید: «این حس ناامنی و مکانیسم دفاعی که [قهرماVer video "تجربه های ایمی شومر در کمدی «مست و خراب»"
برگزیدگان جشنواره تسالونیکی یونان معرفی شدند
برندگان پنجاه و پنجمین جشنواره بین المللی فیلم تسالونیکی در یونان، مشخص شدند.
در بخش بین الملل جشنواره، تندیس طلایی «اسکندر»، به فیلمی مکزیکی به نام «تریسیا» یا «غم ابدی» اهدا شد. خورخه پرز سولانو، کارگردان فیلم جایزه اش را از معاون وزیر فرهنگ و ورزش یونان، خانم آنجلا گرکو دریافت کرد.
داستان فیلم «تریسیا» زندگی دشوار دو زن مکزیکی را در روستایی دور افتاده در این کشور بیان می کند. آنها درمی یابند که هر دو از یک مرد، باردار هستند. فیلم درباره تلاش آنها برای مبارزه با مردان، طبیعت و سرنوشتشان است و اینکه آیا می توان زنجیره حوادث روزمره را تغییر داد یا خیر. این دومین فیلم بلند کارگردان فیلم، پرز سولانو است.
کارگردان فیلم می گوید: «انتظارش را نداشتم، البته فیلم در هر دو نمایش با استقبال خوب مردم روبرو شده بود و نظرات خوبی درباره آن مطرح شد. شرکت در چنین جشنواره ای، برای من بخودی خود یک جایزه است و دریافت این تندیس نیز چیزی بیش از آن بود که من انتظارش را داشتم.»
دومین جایزه این جشنواره، تندیس نقره ای اسکندر، به فیلم «در کنار او» ساخته آصف کورمن، کارگردان اسرائیلی اهدا شد.
سومین جایزه را کریستینا گروزوا و پیتر والکانوف، کارگردانان فیلم «درس» دریافت کردند. تندیس برنزی اسکندر به این دو، به دلیل اصالت و نوآوری به کار رفته در فیلم اهدا شد.
داستان فیلم «درس» درباره معلمی است که تلاش می کند به دانش آموزان درسی درباره بخشش بدهد اما بگونه ای غیر منتظره این درس با زندگی اش درمی آمیزد. زندگی روزمره، بی رحمانه است و مشکلات مالی او را مجبور به برخوردهایی افراطی می کند. دو کارگردان فیلم داستان ساده ای را انتخاب کرده بودند که مبتنی بر شخصیت زنی ایده آل گرا بود و سپس مشکلاتش را نشان دادند، مشکلاتی که او را مجبور می کرد معیارهای اخلاقی را کنار بگذارد. فیلم در نهایت از درسهایی همچون شجاعت و عزم و اراده برای مقابله با مشکلات موجود در زندگی سخن می گوید.
کونستانتینا استاوریانوف، تهیه کننده فیلم می گوید: «این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و درباره معلمی است که مجبور به سرقت از بانک می شود.»
رنا ووگیوکالو، دیگر تهیه کننده فیلم می گوید: «این فیلم فروپاشی های درونی را نشان می دهد. ارزش های اخلاقی شخصیت اصلی فیلم ناگهان سقوط می کند و او باید خودش را با دنیای جدید تطبیق دهد، دنیایی که بسیار با آنچه تصور می کرد، متفاوت بود.»
به گفته گوتز اسپیلمن، کارگردان اتریشی و عضو هیات داوران این جشنواره، تمام داوران از کیفیت بالای فیلم ها واقعا لذت بردند. بیشتر فیلمها واقعا جالب بودند و این، کمتر اتفاق می افتد. به نظر او، بالا بودن کیفیت آثار در جشنواره تسالونیکی، ویژگی منحصر بفردی است.
امسال میهمان افتخاری جشنواره، هانا شیگولا، بازیگر و خواننده مشهور آلمانی بود. او تندیس طلایی اسکندر را به دلیل سهمی که در هنر فیلمسازی داشت، دریافت کرد.
هانا شیگولا از الهه های سینمای آلمان محسوب می شود. او پس از همکاری با «راینر ورنر فاسبیندر» کارگردان و فیلمساز آلمانی، به یکی از مهمترین بازیگران پیشگام اروپا تبدیل شد. در کارنامه او، همکاری با فیلمسازان برجسته اروپایی از جمله فولکر شلوندورف، ژان لوک گدار و اتوره اسکولا نیز دیده می شود. در کنار فعالیتهای سینمایی، او خواننده ای پر آوازه نیز بود.
هانا شیگولا می گوید: «ما اغلب فاسبیندر را یک جادوگر می نامیم. او همیشه آثار فوق العاده ای تهیه می کرد و می توانست در زمانی کوتاه، چیزهای بسیاری را به تصویر بکشد. اما او بگونه ای افسون شده بود و به نظر می رسید که نفرینی در زندگی اش وجود داشت. شاید به این دلیل که با وجود تمام کارهایی که کرد، به عشق و جاودانگی آن اعتقاد نداشت.»
بازیگر و خواننده مشهور المانی برای میهمانان جشنواره تسالونیکی یونان، ترانه ای را که دارای جملاتی به سه زبان انگلیسی، فرانسوی و آلمانی بود، خواند و در این ترانه، خاطرات شگفت انگیز زندگی اش را بیان کرد.Ver video "برگزیدگان جشنواره تسالونیکی یونان معرفی شدند"
مستند «وولف پک»، داستان ۱۴ سال حبس هفت خواهر و برادر در یک آپارتمان
مستند «وولف پک» (The Wolfpack) داستان شش برادر و یک خواهر است که پدرشان آنها را ۱۴ سال در آپارتمانی حبس می کند. بچه ها تمام دوران کودکی و نواجوانی شان را در آپارتمان شان در نیویورک می گذارند و در خانه درس خوانده و آموزش دیده اند.
این مستند را کریستال موزل براساس داستانی واقعی، کارگردانی کرده است. وی درباره اینکه چگونه با این خانواده آشنا شده می گوید: «بچه ها را در خیابان دیدیم. در خیابان اول نیویورک قدم می زدم وآنها با موهای سیاه بلند و عینک های آفتابی شان دوان دوان از کنار من رد شدند. فکر کنم آن روز کت و شلوار پوشیده بودند درست یادم نیست. اما چیزی در آنها بود که برایم مثل معما بود. دنبالشان دویدم و در تقاطع یکی از خیابانها از آنها پرسیدم که برادر هستند. جواب دادند: “بله” و من گفتم: “خیلی عجیب است. شما را هیچوقت این طرف ها ندیده ام” و بعد از من پرسیدند که کارم چیست. گفتم که فیلمسازم و آنها هم گفتند که می خواهند وارد حرفه فیلم سازی شوند.»
فرزندان خانواده “آنگولو“، بیش از ده سال به مدرسه نرفتند. پدر خانواده، از پیروان مذهب هاره کریشنا بوده است، بیرون رفتن از خانه را برای همسر و هفتVer video "مستند «وولف پک»، داستان ۱۴ سال حبس هفت خواهر و برادر در یک آپارتمان"
شکارچی نازی ها: یک به علاوه یک می شود۱۰
به اته کلارسفلد ۷۶ ساله و شوهرش سرژ ۷۹ ساله، این دو شاید در نگاه اول یک خانواده عادی به نظر برسند، اما حقیقت این است که آن ها «شکارچی نازی ها» اند.
سرژ و همسرش در جستجوی نازی ها، دور دنیا را گشته اند تا همراهان هیتلر را به پای میز عدالت بکشانند.
این داستان سال ۱۹۶۰ از متروی پاریس شروع شد، جایی که یک مرد فرانسوی یهودی با یک زن آلمانی غیر یهودی دلباخته هم شدند.
این رویدادها در کتاب خاطرات این زوج روایت شده است.
یورونیوز: سرژ و به اته کلارسفلد، از زمانی که در اخیار یورونیوز قرار دادید سپاسگزارم. متروی پاریس، ۱۹۶۰، عشق در یک نگاه بود؟
سرژ: عشق در یک نگاه نه، بیشتر یک تمایل دو طرف بود.
*یورونیوز: به هر جهت این اتفاق آغاز یک رابطه موفقیت آمیز شخصی و کاری بود. فکر می کنم حتی تاریخ نخستین ملاقات شما هم معنا دار است. *
سرژ: ملاقات ما مصادف بود با روزی که آیشمن توسط موساد و نیروهای ویژه ربوده و به اسراییل منتقل شد. جایی که بعدا مورد محاکمه قرار گرفت. ما نمی دانستیم که زندگیمان تحت تاثیر این اتفاق رقم خواهد خورد.
*یورونیوز: پیشینه شما دو نفر بسیار متفاوت است. به اته، پدر شماVer video "شکارچی نازی ها: یک به علاوه یک می شود۱۰"
داستان عشق دو سالمند در فیلم «السا و فرد»
کریستوفر پلامر و شرلی مک لین قهرمانان فیلم «السا و فرد» هستند که بازسازی از فیلمی با همین عنوان و ساخت اسپانیا و آرژانتین در سال ۲۰۰۵ میلادی است.
شرلی مک لین، هنرپیشه، درباره فیلم می گوید: «عاشق رابطه بین دو قهرمان فیلمم. عاشق شدن افراد مسن برایم جذاب است. پیچیدگی های شخصیت زن فیلم را نیز دوست دارم. او واقعا درمورد همه چیز دروغ گفت، دزدی و خیانت کرد و کارهایی انجام داد که اصلا خوب نبودند ولی او آنچه را که می خواست بدست آورد.»
شرلی مک لین با بیش از شصت سال سابقه در عرصه سینما، یک هنرپیشه افسانه ای است که نقشهای به یادماندنی بسیاری ایفا کرده است ولی مک لین به خاطر یک نقش ویژه در سال ۱۹۸۳ میلادی در یادها ماند: شخصیت اورورا گرینوی در فیلم «شرایط مهرورزی». این فیلم که در آن جک نیکلسون نیز ایفای نقش می کند، پنج جایزه اسکار، از جمله اسکار بهترین هنرپیشه زن را از آن خود کرد.
او درباره شخصیت اورورا گرینوی در فیلم «شرایط مهرورزی» می گوید: «او را دوست دارم. این نزدیکترین شخصیت به من است. صادقانه بگویم، نمی دانم چه اندازه ایفای نقشش دشوار بود، فکر می کنم نقش خودم را بازی کردم.»
فیلم «السا و فرد» داستان دو فرد مسن را به تصویر می کشد که درمی یابند برای دوست داشتن و به حقیقت پیوستن رویاها، هیچوقت دیر نیست.
شرلی مک لین هشتاد ساله درباره اینکه آیا از زندگیش راضی است یا نه، می گوید: «نمی توانستم بهتر از این را تصور کنم. وقتی زندگیم را مرور می کنم، به هیچ وجه پشیمان نیستم. به جز اینکه دوست داشتم در یک مزرعه نگهداری حیوانات وحشی زندگی کنم.»
فیلم «السا و فرد» پانزدهم آبان در ایالات متحده آمریکا به اکران درمی آید.Ver video "داستان عشق دو سالمند در فیلم «السا و فرد»"
«وحشی» در جشنواره فیلم لندن
فیلم «وحشی» (Wild) در چارچوب جشنواره فیلم لندن به نمایش در آمد و روز دوشنبه، برای نخستین نمایش آن، عوامل فیلم از جمله ریس ویترسپون بازیگر، نیک هورنبی فیلمنامه نویس و شریل استرید که داستان از رمان او برگرفته شده، به زیر باران لندن آمدند.
ریس ویترسپون در این فیلم نقش فردی حقیقی به نام شریل استرید را ایفا می کند که به منظور یافتن خویش، در سفری طولانی به دل طبیعت می زند و حدود دو هزار کیلومتر پیاده روی می کند. فیلم بر اساس رمانی به قلم خود شریل استرید ساخته شده و ژان مارک وله، کارگردان «باشگاه خریداران دالاس» (Dallas Buyers Club) آن را کارگردانی کرده است.
ریس ویترسپون در مورد سختی های ایفای این نقش می گوید: «بزرگترین چالش رفتن در طبیعت و انجام کارهای ترسناک بود. زدن دل به دریا، پریدن در فضاهای تازه و ناشناخته. این فیلم برای من چالشی روانی بود چون باید پوست کلفت تر و بکرتر از فیلمهای دیگرم به نظر می آمدم. البته از جهات دیگر رهایی بخش هم بود.»
شریل پس از شکست در ازدواج و فوت مادرش، به نا امیدی مطلق می رسد. سرانجام پس از سال ها بی توجهی به خودش، تصمیم مهمی می گیرد و سفر را آغاز می کند.
خود شریل استرید واقعی هم برای نمایش فیلم در لندن حاضر بود. او درباره نحوه کار با بازیگر نقش خودش گفت: «او با من از زندگی اش گفت. از بخش هایی از قصه که به لحاظ احساسی با آنها رابطه برقرار کرده بود. در همان ابتدا تحت تاثیرش قرار گرفتم. انسانی حقیقی است. زن بسیار باهوشی است و خوب کتاب می خواند.»
فیلم «وحشی» بزودی در سراسر اروپا به نمایش درخواهد آمد.Ver video "«وحشی» در جشنواره فیلم لندن"
جنیفر لارنس و جولیا مور زنان قدرتمند آخرین فیلم "عطش مبارزه"
“عطش مبارزه، زاغ مقلد” بخش اول، فیلم علمی تخیلی از مجموعه فیلم های “عطش مبارزه” یا “هانگر گیم” است. در این فیلم، صحنه ها خشونت بیشتری می یابند و در عین حال قهرمانی و مقاومت برجسته تر می شود. مردم ایالت سیزدهم بر علیه حکومت مرکزی شورش می کنند و از جنگ با یکدیگر سر باز می زنند.
جنیفر لارنس بازیگر نقش کتنیس قبول ندارد که خشن تر شدن موضوع می تواند باعث از دست دادن تماشاچی شود.
این هنرپیشه برنده جایزه اسکار در کنفرانسی در لندن بمناسبت اولین نمایش فیلم، در پاسخ به این سؤال که آیا تیره تر شدن موضوع در فیلم جدید برای بیینندگان جوان سنگین نیست؟ گفت: “ما به سفر کتنیس ادامه می دهیم، داستان، دیگر بر محور اجتناب از مبارزه نمی گردد بلکه وارد یک جنگ واقعی بین ایالت 13 و حکومت مرکزی می شویم. یعنی داستان به نحوی تاریک تر می شود.از نظر صحنه هم، چون بیشتر در زیرزمین های ایالت سیزده هستیم ولی به هرحال سفر او را دنبال می کنیم.”
عطش مبارزه که بر اساس کتاب پرفروش سوزان کولینز ساخته شده تاکنون 1.6 بیلیون دلار فروش جهانی داشته و نقش زنان در آن برجسته است.
این فیلم آخرین فیلمی است که فیلیپ سیمور هافمن بازیگر برنده جایزه اسکار پیش از مرگ در سن 46 سالگی بر اثر استعمال مواد مخدر، در آن ظاهر شد.
جنیفر لارنس، در مبارزه گلادیاتورها علیه برنامه ترتیب داده شدۀ جنگ تا مرگ، نقش قهرمانی را دارد که بنوعی نماد قدرت گیری زنان در صحنه اجتماعی است. مبارزه زیرزمینی در ایالت سیزدهم نیز به رهبری آلما کون با بازی جولیان مور صورت می گیرد. وی از نقش زنان در داستان های سوزان کولینز قدردانی می کند و می گوید: “ سوزان کولینز شخصیت زنانه فوق العاده ای ساخته و این امری غیرمعمول است. ناتالی به خوبی اشاره کرد که این شخصیت ها می توانستند مرد باشند اما سوزان این ها را زن انتخاب کرد، بنابراین، فکر می کنم خواندن کتاابها و دیدن فیلمها، این فیلمها زندگی را آنچنان که من می بینم نشان می دهد تا نوعی که بطورکلی در فیلم ها نشان داده می شود. و من از این موضوع قدردانی می کنم.”
“عطش مبارزه، زاغ مقلد” بخش اول، بیستم نوامبر در لندن و بیست و یکم نوامبر در آمریکا به روی صنه آمد.
اغ
( لیام همسورس، جولیان مور، دونالد......) روز یکشنبه نهم نوامبر در کنفرانسی در لندن بمناسبت اولین نمایش فیلم در روز دوشنبه، در پاسخ به این سؤال که آیا تیره تر شدن موضوع فیلم جدید برای بیینندگان جوان سنگین نیستVer video "جنیفر لارنس و جولیا مور زنان قدرتمند آخرین فیلم "عطش مبارزه""
اکران فیلم «کار ناصواب»
فیلم مهیج «کار ناصواب» (No good deed) به کارگردانی سام میلر، کارگردان بریتانیایی داستان مادری تنها را روایت می کند که فداکارانه مرد خوش قیافه ای را که دچار سانحه رانندگی شده است به خانه راه می دهد، غافل از اینکه یک زندانی فراری و بیمار روانی را پناه داده است.
در شبی پروحشت، زندگی زن زیر و زبر می گردد و او برای نجات زندگی خود و فرزندانش درگیر مبارزه ای سخت می شود.
ادریس البا، هنر پیشه بریتانیایی و ترجی پی هنسون، بازیگرآمریکایی در این فیلم نقش آفرینی می کنند. ترجی پی هنسون ۴۴ ساله در مورد صحنه های زد و خورد و تیراندازی فیلم گوید: «این نقش هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی، شاید یکی از دشوارترین نقشهایی است که تاکنون بازی کرده ام. تمام مدت به این فکر می کردم که به هنرپیشه نقش مقابلم آسیبی نزنم و می دانم که او هم همین نگرانی را داشت. ادرنالین خون بشدت بالا می رود و مردم متوجه نمی شوند که در صحنه درگیری و کشمکش واقعا چه رخ می دهد. فیلمبرداری از آخرین صحنه زد و خورد سه شب طول کشید.»
با وجود واکنش منفی منتقدان، فیلم «کار ناصواب» از آغاز اکران در ایالات متحده فروش خوبی داشته است. فیلم از اوایل نوامبر بر پرده سینماهای اروپا به نمایش در خواهد آمد.Ver video "اکران فیلم «کار ناصواب»"
چینی ها و ژاپنی برندگان بزرگ جشنواره فیلم برلین
فیلم های آسیایی جوایز شصت و چهارمین جشنواره بین المللی فیلم برلین، موسوم به برلیناله، را درو کردند و مهمترین جوایز این جشنواره به فیلم هایی از چین و ژاپن تعلق گرفت.
مراسم اختتامیه این دوره جشنواره برلین شنبه شب در کاخ برلیناله برگزار شد و فیلم «زغال سیاه، یخ نازک» به کارگردانی دیائو یینان برنده جایزه خرس طلایی بهترین فیلم شد.
دیتر کاسلیک، مدیر برلیناله می گوید: «به نظرم ویژگی برلیناله این است که جشنواره ای برای عموم است و امسال سیصد هزار نفر به این فستیوال آمدند.»
میترا فراهانی، مستندساز و نقاش ایرانی؛ کریستوفر والتس، هنرپیشه اتریشی؛ تونی لونگ از چین؛ و باربارا براکلی، تهیه کننده آمریکایی از اعضای هیات داوران بودند.
جیمز شیموس، رییس هیات داوران می گوید: «در واقع وقتی اعضا از نقاط مختلف می آیند، کار آسانتر است زیرا با دقت بیشتری به همدیگر گوش می کنیم. وقتی با دوستانیم و با هم توافق نداریم، این احساس را داریم که چگونه ممکن است با هم موافق نباشیم. ولی وقتی در هیات داورانی هستیم که دیدگاههای مختلف دارند، یاد می گیریم گوش کنیم. و این یکی از بزرگترین لذت های بودن در هیات داوران، اینجا در برلین است.»
فیلم چینی «زغال سیاه، یخ نازک» که برنده خرس طلایی جشنواره شد، یک فیلم جنایی درباره یک پلیس سابق است که در تعقیب یک قاتل زنجیره ای است. لیائو فن، بازیگر نقش اول فیلم نیز جایزه خرس نقره ای بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد.
دیائو یینان، کارگردان فیلم می گوید: «من از سینمای اروپایی و آمریکایی الهام گرفته ام. معمولا در یک فیلم جنایی، کار ادیت سریع تر انجام می شود، ولی من خواستم زبان تصویر خود را بسط دهم و از نمای دور و عناصر هنری برای بیان احساسات استفاده کردم.»
لیائو فن، هنرپیشه می گوید: «من در خانواده هنرپیشه ها رشد کردم. از کودکی مادر و پدرم را بر روی صحنه دیدم. به خود گفتم که من هم می توانم کار آنها را انجام دهم و هنرپیشه شوم.»
هارو کوروکی، هنرپیشه ژاپنی، برنده خرس نقره ای بهترین هنرپیشه زن برای فیلم «خانه کوچک» (The Little House) شد که داستان آن در دهه چهل میلادی اتفاق می افتد. او می گوید: «آنچه برای نقشم مهم بود، فهمیدن این بود که پوشیدن کیمونو چه احساسی دارد و چگونه باید حرکت کرد و تاثیر آن بر گفتار بدنی چیست.»
هارو کوروکی در نقش یک خدمتکار خانه، عاشق مردی می شود که روابط مخفی با خانم خانه دارد. خدمتکار بین عشق خود و وفاداری به بانوی خانه سرگردان است. این فیلم توسط یوجی یامادای ۸۲ ساله کارگردانی شده است که جوایز متعددی در طول حرفه اش دریافت کرده است.
«دوست داشتن، نوشیدن و خواندن» (Aimer, boire et chanter) فیلم جدید الن رنه، کارگردان فرانسوی، دو بار مورد تقدیر قرار گرفت: خرس طلایی به یادبود آلفرد بوئر، بنیانگذار جشنواره فیلم برلین و جایزه انجمن بین المللی منتقدان فیپرسکی برای بهترین فیلم حاضر در جشنواره.
الن رنه برای ساخت این فیلم از اثر الن ایکبورن، نمایشنامه نویس بریتانیایی الهام گرفته است. در دهکده ای در یورکشایر، زندگی سه زوج در طول چند ماه به دلیل رفتار عجیب دوستشان دچار تحول می شود.
ژان لویی لیوی، تهیه کننده فیلم می گوید: «کارگردان اینجا نیست ولی او استاد و دوست همه ما است.»
آندره دوسولیه، هنرپیشه، خطاب به الن رنه می گوید: «الن عزیز، هر دفعه که فیلم می سازید، من این احساس را دارم که اولین فیلمتان است. شما این جوانی ابدی را دارید. شما شایستگی این جایزه را دارید مانند همه جایزه هایی که دریافت کرده اید.»
ریچارد لینکلیتر لینکلتر فیلمساز آمریکایی هم برای فیلم «بچگی» ( Boyhood) جایزه خرس نقره ای بهترین کارگردان را به خانه برد. این فیلم که داستانی درباره بلوغ را به تصویر می کشد، یکی از رقبای جدی برای دریافت جایزه خرس طلایی بود.
ایتن هوک و پاتریشیا آرکت در این فیلم که فیلمبرداری آن دوازده سال طول کشیده است، بازی می کنند.
ریچارد لینکلیتر می گوید: «این جایزه برای چهارصد نفری است که برای این فیلم به مدت دوازده سال کار کردند. جایزه بهترین کارگردان برایم مفهومی ندارد ولی اینکه برخوردها با فیلم در برلین بسیار خوب بود و ما با مخاطبان ارتباط برقرار کردیم و احساس من این بود که با فیلم ارتباط خوبی برقرار شد، برایم بسیار مهم است.»
جایزه بزرگ هیئت داوران به «هتل بزرگ بوداپست» (The Grand Budapest Hotel) به کارگردانی وس اندرسن اعطا شد که فیلم افتتاحیه جشنواره برلین امسال بود.
داستان «هتل بزرگ بوداپست» بین جنگ های جهانی اول و دوم روی می دهد و از آن به عنوان نامه ای عاشقانه به اروپا در آن سالها یاد شده است.Ver video "چینی ها و ژاپنی برندگان بزرگ جشنواره فیلم برلین"
برگزاری مراسم تقدیر از فیلمهای ملی لتونی
شهر ریگا، پایتخت کشور لتونی یکی از پایتختهای فرهنگی اروپا در سال ۲۰۱۴ میلادی بود. این شهر در این سال، چند برنامه بزرگ سینمایی را به اجرا گذاشت که آخرین آنها، برگزاری بیست و هفتمین دوره اهدای جوایز فیلم های اروپایی بود. همزمان با برگزاری این جشنواره بین المللی، مراسم تقدیر از فیلمهای ملی لتونی و اهدای جایزه مشهور به «کریستوفر بزرگ» نیز برگزار شد.
در مراسم تقدیر از فیلم های ملی لتونی، فیلم «مادر، دوستت دارم» به کارگردانی یانیس نورد توانست جوایز بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و جایزه بهترین بازیگر نقش زن را دریافت کند.
داستان فیلم درباره ریموند است که با مادرش زندگی می کند. نوجوانی که در یک مدرسه موسیقی مشغول تحصیل است و روز بروز بیشتر خشن می شود و اداره این وضعیت برای مادرش بتدریج سخت تر و سخت تر می شود.
کارگردان ۳۱ ساله فیلم، به تحصیل این رشته در مدرسه ملی فیلم و تلویزیون «بیکنزفیلد» در بریتانیا پرداخته است و این دومین اثر بلند سینمایی اوست.
کارگردان می گوید: «فکر می کنم یکی از اصول اولیه کار یک کارگردان، صبر است. کار و انتظار طولانی برای ساخت فیلم، و سپس داشتن صبر و تحمل در کار با بازیگران و اعضای تیم. زیرا اساسا ضبط فیلم یک روند تکراری و بی پایان است. برداشت ۱، برداشت ۲، برداشت ۳ و بعد تغییر زاویه صحنه و باز برداشتهای جدید و تکرار.»
ویتا وارپینا که در این فیلم نقش مادر را بازی کرده، در زندگی واقعی نیز یک مادر مجرد است. این اولین بار است که این معلم ۴۶ ساله در یک فیلم به ایفای نقش می پردازد.
او می گوید: «من خودم دو فرزند دارم. آنها کمی کوچکتر از پسری هستند که در این فیلم نشان داده شد. در فیلم ها ما به تصویرسازی آنچه که در زندگی واقعی روی می دهد می پردازیم. فرزندان من هم گاهی به حرفهای من گوش نمی دهند و گاهی هم من کم تحمل می شوم . مادر بودن به معنای صبر و تحمل است.»
جایزه بهترین بازیگر نقش مرد به یانیس امانیس برای بازی در فیلم «تیم رویایی ۱۹۳۵» تعلق گرفت. او در این فیلم نقش مربی تیم بسکتبال و یک قهرمان ورزشی را بازی می کند.
این فیلم توسط ایگارس گروبا کارگردانی شده و درباره پیروزی تیم ملی بستکبال لتونی در سال ۱۹۳۵ میلادی در مسابقات یوروبسکت، یا اولین مسابقات قهرمانی بسکتبال اروپا است.
این فیلم همچنین توانست جایزه بهترین طراحی برای صحنه و لباس را نیز بدست آورد.
جایزه یک عمر تلاش، به ایوارس سلکیس، کارگردانی لتونی و همسرش مایجا سلکا که سردبیر است، تعلق گرفت. آنها در تمام دوران زندگی حرفه ای خود به تولید محصولاتی در بخش سینمای مستند پرداخته اند.
جایزه ملی فیلم لتونی هر دوسال یک بار و در فصل بهار اهدا می شود اما امسال زمان برگزاری آن از بهار به ماه دسامبر تغییر کرد تا اهدای جوایز به برگزیدگان سینمای ملی این کشور، ویترین مراسم اهدای جوایز جشنواره فیلم های اروپایی شود.
ولفگانگ اشپیندلر، خبرنگار ارشد یورونیوز می گوید: «این یکی از مهمترین لحظات برای صنعت فیلم لتونی است. این جوایز هر سال اعطا نمی شود زیرا تولیدات سینمایی لتونی بسیار محدود است. با این حال بسیاری از همین تعداد معدود فیلمی که ساخته می شوند، بخوبی در جشنواره های بین المللی در سراسر جهان می درخشند. این فیلمها همچنین در بخش سینمای خانگی لتونی نیز با موفقیت چشمگیری روبرویند.»Ver video "برگزاری مراسم تقدیر از فیلمهای ملی لتونی"
عبور غیرقانونی پناهجویان سوری از دریای سیاه، رومانی در انتظار پیوستن به پیمان شنگن
این روزها پناهجویان زیادی تلاش می کنند از طریق دریای سیاه، و از طریق رومانی خود را به سواحل اروپا برسانند. تعداد این افراد در مقایسه با کسانی که می خواهند با گذر از دریای مدیترانه بطور غیر قانونی به اروپا برسند، به مراتب کمتر است. اما همین تعداد کم، روز به روز بیشتر می شود.
ناخدا پوپا، گارد ساحلی است و وظیفه اش حفاظت از مرزهای بیرونی اتحادیه اروپاست. وی داستان یافتن یک قایق حامل این پناهجویان را که تعریف می کند و می گوید: «کشتی سرگردانی پیدا کردیم که هیچ نور و چراغی در آن نبود. روی عرشه آن هم، هیچ اثری از انسان نبود. بعد از ده دقیقه سر و کله حدود بیست نفر روی این کشتی پیدا شد: زن، مرد، و یک طفل نوزاد. از دیدن لبخند یک کودک، بعد چند روز دریانوردی، خوشحال شدم.»
این نوزاد “هنر” نام دارد و پنج ماه پیش، در اردوگاه پناهجویان سوری در ترکیه متولد شده است. آرزوی علی، پدر “هنر” این است که دخترش روزی نوازنده شود.
علی و همسرش پس از حمله نیروهای داعش به کوبانه، از این شمال سوریه فرار کرده اند. همسر وی در آن زمان باردار بوده است. علی می گوید برای فرار از سوریه و آمدن به اروپا ۶۰۰۰ یوور هزینه کرده است. وی از جنگ می گوید و از صحنه های دلخراشی که از نزدیک شاهدشان بوده است. علی می افزاید: «۲۷ سال دارم. جنگ را از نزدیک دیده ام. کسانی را دیدم که مرده بودند، عده ای جلوی چشمانم جان دادند مناطق مرزی بمباران می شد. کسانی را دیدم که پاهایشان قطع شده بود. مردی که بخوبی می شناختم، جان داد. سخت است ببینید خانه تان ویران می شود، ببینید که خانه تان در یک لحظه خراب می شود و روی هوا می رود.»
کاپیتان پوپا توانست جان ۷۰ سرنشین این کشتی کوچک را نجات دهد. اکثر این افراد از سوریه آمده بودند. وی در بین این افراد، سه «کار چاق کن» اهل ترکیه را هم پیدا کرد. اتهام این سه نفر، عبور غیرقانونی از دریای سیاه و به خطر انداختن جان سرنشینان قایق با اقدام به قاچاق انسان است.
مادالینا زمفیر نگهبان مرزی است که در مرکز نظارت “کنستانتا” کار می کند و هماهنگیهای عملیاتی را با کاپیتان پوپا به انجام می رساند. وی می گوید که قاچاقچیها نمی توانند به داخل مرزهای اتحادیه اروپا تجاوز کنند. وی می افزاید: «هیچکس نمی تواند مخفیانه وارد خاک اتحادیه اروپا شود چون تجهیزات خوبی در اختیار داریم و خیلی هم خوب کار می کنند. می توانیم از فاصله ۱۲ مایل دریایی، محل قایقهایی با طول کم تر از ۲۰ متر را پیدا کنیم.»
سی سال از امضای پیمان شنگن می گذرد. براساس این پیمان بازرسی مرزهای داخلی بین کشورهای عضو از میان برداشته شد. اما کنترل مرزهای بیرونی شدت یافت.
قبرس، کرواسی و رومانی می خواهند به محدوده پیمان شنگن بپیوندند، اما این کشورها برای اینکه به عضویت این پیمان درآیند، باید اصلاحاتی در سیستم قضایی خود انجام دهند و با فساد و جرم وجنایت سازمان یافته مبارزه کنند.
اتحادیه اروپا در شهر گالاتسی در رومانی مرکزی برای کسانی تاسیس کرده است که سعی می کنند بطور غیر قانونی از طریق دریای سیاه به اروپا بیایند.
خبرنگار یورونیوز در مرکز گالاتسی مردی را می بیند که اهل شهر حلب است. وی در آنجا آرایشگر بوده است. فرزندانش هنوز در سوریه هستند. وی می خواهد هر چه زودتر آنها را از منطقه جنگزده بیرون آورد. اما می گوید نمی توان به قاچاقچیها اعتماد کرد زیرا دروغ می گویند.
وی می افزاید: «قاچاقچی های ترکیه ای عکس قایقشان را به تلفن همراه من فرستادند. شبیه قایق های پنج ستاره بود. به من گفتند سفر روی دریای سیاه از ترکیه به رومانی ده ساعت طول می کشد. اما از قایق تفریحی خبری نبود. در عوض، سوار یک قایق درب وداغان شدیم و از غذا هم خبری نبود. سفر به جای ده ساعت ۴۸ ساعت طول کشید.»
مادر این مرد کاتولیک و اهل ارمنستان است. پدرش مسیحی ارتودوکس اهل سوریه است. نزدیک ترین دوستانش مسلمان هستند و در سوریه زندگی می کنند. این پناهنده سوری در ادامه داستان سفرش می گوید: «در نیمه راه رومانی در وسط دریای سیاه در وضعیت طوفانی، فرمانده قاچاقچیان ناگهان به ما دستور داد که دیگر از تلفن همراه استفاده نکنیم، سیگار نکشیم و هیچ کاری نکنیم. فضا خیلی پرتنش و تهدیدآمیز شد و بعد موجهای عظیم آمدند.»
شبکه بین المللی قاچاق انسان از وضعیت دردناک این پناهجویان، بی رحمانه سوء استفاده می کند. پناهنده سوری می گوید: «با این قاچاقچیها توافق کردم. قرار شد ۹۵۰۰ یورو بگیرند و مرا از ترکیه به آلمان ببرند. برای این که مطمئن شوم به آلمان می رسم، پول را به واسطه دادم. وقتی به آلمان برسم با تلفن به او اطلاع می دهم و پول را به شخص سومی می دهم. اما در آلمان نیستم در نتیجه، پول را هم نپرداخته ام.»
بیشتر پناهندگانی که در مرکز گلاتسی هستند، نمی خواهند در رومانی بمانند و می خواهند به غرب اروپا بروند.
شبکه قاچاقچی با گروههای جرم وجنایت در رومانی، آلمان و ترکیه مرتبطند. یک پناهنده سوری می گوید: «این دسته قاچاقچیان که در استانبول کارشان را انجام می دهند، پول زیادی از دست داده اند و نیاز به منابع جدید مالی دارند. به همین دلیل است که واسطه های رومانیایی را تحت فشار می گذارند و این واسطه به پناهندگان در اردوگاه فشار می آورند. به ما تلفن می زنند به ما می گویند فرار کنیم و قول می دهند که ما را به آلمان برسانند.»
شرکت آلمانی فرانسوی موسوم به “ای آ د اس” (EADS)، سازنده تجهیزات گرانقیمتی است که برای امنیت مرزهای رومانی لازم است. قرارداد سالها پیش امضا شده است. اما صحبت از فساد مالی و ارتشاء است. گفته می شود آلمانی ها به رومانیایی ها رشوه داده اند. دفتر دادستان عمومی مونیخ تأیید می کند که دادرسی به این پرونده در جریان است.
کمیسیون اروپا تأکید دارد که از نظر فنی رومانی برای الحاق به پیمان شنگن آماده است، اما کشورهایی مثل هلند شدیداً با عضویت رومانی در پیمان شنگن مخالفند.
پلیس مرزی رومانی از وضعیت آشفته سیاسی گله می کند. لیویو ماریو گالوس، فرمانده ارVer video "عبور غیرقانونی پناهجویان سوری از دریای سیاه، رومانی در انتظار پیوستن به پیمان شنگن"
آخرین خواسته ریحانه جباری قبل از اجرای حکم اعدام
OK
آخرین خواسته ریحانه جباری قبل از اجرای حکم اعدام
ریحانه جباری، زن جوان ایرانی که روز شنبه به دار آویخته شد، در وصیتنامه صوتی که پیش از اعدام ضبط شده از مادرش می خواهد تا کلیه اعضای بدن وی را اهدا کند.
ریحانه جباری هفت سال پیش به اتهام قتل بازداشت شد. او در جلسات دادگاه همیشه تکرار کرد که برای دفاع از خود در برابر تعرض جنسی مرتضی سربندی، پزشک ۴۷ ساله و کارمند سابق وزارت اطلاعات مرتکب این قتل شده است.
ریحانه در بخشی از وصیتنامه خود خطاب به مادرش می گوید: «نمی خواهم زیر خاک بپوسم. نمی خواهم چشم یا قلب جوانم خاک شود. التماس کن که ترتیبی داده شود که به محض دار زدنم، قلب، کلیه، چشم، کبد، استخوان ها و هر چیزی که قابل پیوند زدن است، از بدنم جدا و به کسی که نیاز دارد، هدیه شود. نمی خواهم گیرنده عضو، نامم را بداند، گلی برایم بخرد یا حتی فاتحه ای برایم بخواند.»
برای شنیدن فایل صوتی اینجا کلیک کنید
با وجود درخواستهای فعالان حقوق بشری در داخل و خارج از ایران برای توقف مجازات اعدام ریحانه جباری، مقام های ایران حکم اعدام وی را روز شنبه به اجرا گذاشتند.
اعدام خانم جباری باعث واکنشهای بسیاری در ایران و محکومیت این اقدام از سوی مقام ها و نهادهای بین المللی شد.
روز سه شنبه سه تن از اعضای گروه فمن در مقابل سفارت ایران در برلین در اعتراض به اعدام ریحانه جباری تجمعی برهنه برگزار کردند.
بخشی از متن وصیت نامه صوتی ریحانه جباری در پی می آید:
شعله جان، امروز فهمیدم که چه اتفاقی افتاده؛ فهمیدم حالا دیگر در نوبت اجرای حکم قصاص قرارگرفته ام. از تو گله دارم که چرا خودت به من نگفتی که به آخرین صفحهٔ کتاب زندگی ام رسیده ام. به نظر تو این حق من نبود که بدانم؟! تو که میدانی چقدر از غمگین بودنت شرم زده ام، چرا فرصت عذر خواهی و یا بوسیدن دست خودت و بابا را برایم کوتاه تر کردی؟!
دنیا به من اجازهٔ نوزده سال زندگی را داد، آن شب شوم می باید من کشته می شدم، جسدم در گوشه ای از شهر می افتاد و بعد از چند روز نگرانی، پلیس شما را برای شناسایی ام به پزشکی قانونی می برد و تازه آنجا می فهمیدید که به من تجاوز هم شده!
قاتل هرگز پیدا نمی شد زیرا ما زر و زور آن ها را نداریم و همهٔ شما رنجور و شرم زده به زندگی تان ادامه می دادید، چند ماه یا چند سال بعد هم دق می کردید و تمام!
اما با آن ضربهٔ لعنتی، قصه عوض شد، جسدم نه در بیابان ها، که در گور زندان «اوین» و بندهای بالا و پایین و انفرادی و حالا در زندان گور مانند شهر ری رسیده است. اما تسلیم سرنوشت باش و هرگز گلایه نکن!
تو بهتر از من می دانی، مرگ پایان زندگی نیست! تو یادم دادی هر انسانی به دنیا می آید تا تجربه ای کسب کند و درسی یاد بگیرد و با هر تولد، رسالتی بر دوش انسان گذاشته می شود. من یاد گرفتم که گاهی باید جنگید.
یادت هست داستان نیچهٔ فیلسوف را برایمان می گفتی که به مرد گاریچی که به اسبش شلاق می زد، اعتراض کرد و صاحب اسب شلاق را به سر و صورت نیچه کوبید و در نهایت به مرد سنجابی. تو می گفتی، او به همه یاد داد که در راه خلق یک ارزش باید ایستاد، حتی اگر بمیری! تو به ما یاد دادی که در گیرودار مدرسه، دعوا ها و چقولی های کودکانه باید خانم بود. یادت هست چقدر روی رفتار ما تأکید داشتی؟! تجربه ات غلط بود!
وقتی به حادثه پرت شدم، آموزشم کمکی به من نکرد. رفتار آرامم در دادگاه مرا به خونسردی در قتل و جنایت کار بی رحم بودن متهم کرد. اشک نریختم، التماس نکردم و کولی وار هوار نزدم. چون به حمایت قانون اطمینان داشتم، اما متهم شدم به بی تفاوتی در برابر جنایت.
می بینی! من که حتی پشه ها را نمی کشتم و سوسک را با شاخکش بیرون می انداختم، شدم جانی، آن هم با قصد قبلی! رفتارم با حیوانات تمایل به پسر بودن تعبیر شد و قاضی حتی به خودش زحمت نداد که توجه کند. هنگام حادثه ناخن هایم بلند و سوهان کشیده بود و بی توجه به این گفت که من بوکسر بوده ام.
چه خوش خیال بودیم که از قضات توقع عدل و داد داشتیم. او هرگز از خود نپرسید که آیا دست هایم ضمانتی ورزشکاران به خصوص ورزشی مثل بوکس را ندارد. در این کشور که تو عشقش را در دلم کاشتی، هیچ کس مرا نخواست و هیچ کس حمایتم نکرد، وقتی زیر ضربه های بازجو فریاد می زدم و رکیک ترین الفاظ را می شنیدم. وقتی آخرین نشانهٔ زیبایی را از خودم دور کردم و موهایم را تراشیدم جایزه گرفتم، یازده روز انفرادی!
شعله جان گریه نکن به چیزهایی که از من می شنوی! من همان روزهای اول در آگاهی، وقتی پیر دختری به اسم مأمور آگاهی از خجالت ناخن هایم درآمد، فهمیدم زیبایی چیزی نیست که مطلوب این دوره باشد، زیبایی ظاهر، زیبایی افکار و آرزوها، زیبای خط، زیبایی چشم و بینش و حتی داشتن صدایی خوش.
مادر عزیزم، جهان بینی من عوض شده و تو مسئولش نیستی. حرف هایم تمامی ندارد و همه را به کسانی داده ام تا اگر زمانی دور از چشم تو و بی خبر اعدامم کردند، به تو برسانند. من ارثیهٔ کاغذی فراوانی برایت گذاشته ام.اما قبل از مرگ چیزی می خواهم که تو باید با تمام توان از هر راهی که می توانی برایم فراهم کنی. در واقع این تنها چیزی است که از این دنیا، کشور و از تو می خواهم. می دانم برای این کار نیاز به زمان داری، به همین دلیل این بخش از وصیت نامه ام را زودتر به تو می گویم.
تو را به خدا اشک نریز و گوش کن! از تو می خواهم به دادگاه بروی و تقاضایم را بگویی. از داخل زندان امکان نوشتن چنین نامه ای را که به تأیید رئیس زندان برسد، ندارم و تو باید یک بار دیگر برایم عذاب بکشی. این تنها چیزی است که اگر برایش التماس کنی ناراحتم نمی کند، هرچند بارها به تو گفته ام برای نجاتم از اعدام التماس نکن.
مهربان مادرم، شعله جانم، عزیزتر از جانم، نمی خواهم زیرخاک بپوسم. نمی خواهم چشم یا قلب جوانم خاک شود. التماس کن که ترتیبی داده شود که به محض دار زدنم، قلب، کلیه، چشم، کبد، استخوان ها و هرچه که قابل پیوند زدن است، از بدنم جدا و به کVer video "آخرین خواسته ریحانه جباری قبل از اجرای حکم اعدام"