Videos relacionados con تعبیر

Informaciona

Comparte y descubre información

  • سیپراس: یونان پیش از پیدایش یورو، مهد دموکراسی بوده است

  • برغم ممنوعیت خروج عمر البشیر آفریقای جنوبی را ترک و وارد سودان شد

    عمر البشیر، رئیس جمهوری سودان، که همزمان با برگزاری نشستی در آفریقای جنوبی موقتا ممنوع الخروج شده بود روز دوشنبه این کشور را ترک و وارد خارطوم، پایتخت سودان شد.

    دونستن ملمبو، یک قاضی آفریقای جنوبی با انتقاد از نهادی کشورش گفت:«مسئولان ذیربط در دستگیری یا بازداشت رئیس جمهور بشیر کوتاهی کرده اند، چنین قصوری مغایر با قانون اساسی سال 1996 جمهوری آفریقای جنوبی است.»

    توکوانِ مولوتو از دیوان بین المللی کیفری در خصوص خروج آقای البشیر از آفریقای جنوبی گفت:«خروج او از آفریقای جنوبی می تواند به شکست یا تحقیر نظام قضایی بین المللی تعبیر شود، چرا که کشور او عضو و بخشی از سازمان ملل متحد است.»

    عمر البشیر که برای شرکت در نشست سران اتحادیه آفریقا در ژوهانسبورگِ آفریقای جنوبی به سر می برد به اتهام نسل کشی و جنایت علیه بشریت در دارفور از سوی دیوان بین المللی کیفری تحت تعقیب و پیگرد قانونی است.

    اتحادیه آفریقا تاکنون از همکاری با دیوان بین المللی کیفری در خصوص پرونده آقای البشیر و بازداشت وی سر باز زده است.

    Ver video "برغم ممنوعیت خروج عمر البشیر آفریقای جنوبی را ترک و وارد سودان شد"

  • یونان در برزخ همه پرسی یکشنبه

    سه روز مانده به همه پرسی یونان، بحث و گفتگو میان حامیان پذیرش برنامه مالی گروه یورو و مخالفان داغ داغ است. آخرین نظرسنجی ها نشان می دهد طرفداران نه در این همه پرسی اکثریت را دارند.

    تعبیر بسیاری از رای دهندگان درباره این همه پرسی به منزله ماندن و یا خروج از منطقه مالی یورو است. تعبیری که مورد قبول دولت یونان نیست.
    دولت الکسیس سیپراس می گوید مخالفت با یکی از برنامه های مالی منطقه مالی یورو به معنای مخالفت با ارزشهای پیدایش اتحادیه اروپا و واحد پولی یورو نیست.

    الکسیس سیپراس، نخست وزیر یونان در اینباره می گوید: “جهت گیریهای سیاسی ما همواره در راستای نزدیکی به اتحادیه اروپا است اما این بدان معنی نیست که ما اجازه برقراری و حفظ روابط دیپلماتیک با دیگر کشورهای جهان را نداشته باشیم. ما باید از لحاظ ژئوپلیتیک موقعیتمان را تقویت کنیم.”

    یانیس واروفاکیس، وزیر دارایی یونان که این روزها به ستاره سیاسی این کشور تبدیل شده است رسما نظر خود راجع به همه پرسی را عدم پذیرش برنامه ها دانسته و اعلام کرده است در صورت پذیرش این برنامه از سوی یونانیها از مقام خود استعفا خواهد کرد.

    واروفاکیس چهارشنبه

    Ver video "یونان در برزخ همه پرسی یکشنبه"

  • اظهارات جنجال برانگیز وزیر خارجه هلند در خصوص استفاده از ماسک اکسیژن در پرواز ام اچ ۱۷

    وزیر خارجه هلند ضمن ابراز تاسف درخصوص اظهارات اخیرش درباره یکی از مسافران کشته شده در هواپیمای مالزیایی گفت که «واقعا از طرح این اطلاعات متاسف است اما نمی خواهد شاهد ناراحتی هیچ خانواده دیگری باشد.»

    فرانس تیمرمن، پیش تر گفته بود که یکی از مسافران پرواز ام اچ ۱۷ که بر فراز اوکراین منهدم شد ماسک به صورت داشته است.

    این اطلاعات می توانست به این موضوع تعبیر شود که برخی از مسافران هواپیما پس از اصابت موشک بلافاصله کشته نشده و از ماسک اکسیژن استفاده کرده اند.

    وکیل برخی از اقوام قربانیان این حادثه می گوید:« ناامید کننده است. همه به دنبال روشن شدن گوشه هایی از این معما هستند و هر گونه اطلاعات هرچند کوچک مورد بحث و ارزیابی قرار می گیرد. مردم همچنان عزادار هستند که تحت الشعاع کندی عملیات شناسایی است و همچنین این واقعیت که انجام تحقیقات در اوکراین ممکن نیست. انتشار اینگونه اطلاعات موجب سردرگمی و آشفتگی مردم می شود.»

    روز ۱۷ ژوئیه، هواپیمای مسافربری بوئینگ متعلق به شرکت هواپیمایی مالزی با ۲۹۸ سرنشین در مسیر آمستردام به مقصد کوالالامپور در مالزی در حرکت بود که در منطقه ای در شرق اوکراین سقوط کرد و تمامی سرنشینان آن کشته شدند. اغلب مسافران این هواپیما شهروندان هلند بودند.

    تحقیقات اولیه حاکی است این هواپیما بر اثر اصابت «اجسام پرشتاب» منهدم شده است.

    Ver video "اظهارات جنجال برانگیز وزیر خارجه هلند در خصوص استفاده از ماسک اکسیژن در پرواز ام اچ ۱۷"

  • دولت اوکراین: آوازخوان روس «روز سکوت» را نقض کرد

    دولت اوکراین می گوید «روز سکوت» به دلیل حمایت آنا نتربکو آوازخوان روس از جدایی طلبان نقض شده است.

    ارتش اوکراین و جدایی طلبان هوادار مسکو روز سه شنبه درگیری نظامی را به حال تعلیق درآوردند.

    آنا نتربکو آوازخوان اپرا که دارای تابعیت دوگانه روسیه و اتریش است همزمان با برپایی «روز سکوت» در سن پترزبورگ یک میلیون روبل معادل ۱۸هزار و ۴۳۹دلار را به تئاتر شرق اوکراین اهدا کرد.

    همچنین سخنان وی از سوی دولت اوکراین به حمایت از جدایی طلبان تعبیر شد. وی گفت: «به جنگ باید در اولین فرصت ممکن پایان یابد ولی این موضوعی سیاسی است و من اهل آن نیستم. می خواهم که این حرکت را در حمایت از هنر انجام دهم. مطمئنم که آنجا سفر خواهم کرد ولی ما احتمالا منتظر می مانیم تا جنگ پایان یابد.»

    یک روز پیش از آن در شرق اوکراین دو غیرنظامی کشته و شماری مجروح شدند. یکی از کشته شدگان در منطقه کوبیشیوسکی و دیگری در منطقه پتروفسکی جان باخت. بر اثر بمباران شبانه ۲۰ساختمان مسکونی نیز آسیب دیده است.

    جنگ داخلی در شرق اوکراین طی هفت ماه گذشته بیش از ۴هزار ۳۰۰ کشته برجاگذاشته و صد ها هزار تن را فراری داده است. دولت فدراسیون روسیه از سوی اوکراین و دولت های غرب به تقویت جدایی طلبان علیه دولت مرکزی و ایجاد ناآرامی در اروپا متهم است.

    Ver video "دولت اوکراین: آوازخوان روس «روز سکوت» را نقض کرد"

  • استقلال طلبان اسکاتلند برای جدایی از بریتانیا راهی طولانی پیموده اند

    گزارش از جوانا گیل، خبرنگار یورونیوز در ادینبورگ

    اسکاتلند در برابر یک آزمون مهم قرار دارد. همه پرسی روز هجدهم سپتامبر که توسط دولت الکس سالموند برگزار می شود، در پی پایان دادن به اتحاد سیصد سالۀ اسکاتلند و بریتانیاست و موفقیت یا ناکامی این همه پرسی، تبعات خود را خواهد داشت.

    جدایی اسکاتلند از بریتانیا در ابتدا بصورت زمزمه هایی از سوی احزاب ملی گرا آغاز شد و در سال اکتبر ۲۰۱۲ بود که بعد از امضای توافق نامه ای میان دیوید کامرون، نخست وزیر بریتانیا و الکس سالموند، نخست وزیر دولت منطقه ای اسکاتلند، جنبه ای رسمی یافت.

    این رویایی بود که حزب ملی اسکاتلند به رهبری نخست وزیر این منطقه در سر می پروراند و روز هجدهم سپتامبر، در صورتیکه مردم اسکاتلند نیز بر این باور باشند، این رویا می تواند به حقیقت بپیوندد.

    راهی که به این همه پرسی ختم شده است، طولانی است و دنباله روی جریانات سال ۱۹۹۸ است که به تفویض اختیارات به پارلمان اسکاتلند منجر شد. تصور می شد که این جریان به مرگ ملی گرایی منجر شود اما اینطور نشد.

    دیوید تورانس، روزنامه نگار و تاریخدان در ادینبورگ در این باره می گوید: “در ابتدا به نظر می رسید که اینطور عمل شود اما حزب ملی اسکاتلند کاری را که باید انجام نداد. در طول زمان، پارلمان اسکاتلند دامنۀ حمایت خود را از این حزب بیشتر کرد و این حزب به دولت راه یافت. رفته رفته، آنها پایشان را میان در گذاشتند و بیشتر رشد کردند. دیگر نمی شد در را در برابر فشار آنها برای همه پرسی بست و به این ترتیب، ما به اینجایی که الآن هستیم، رسیدیم.”

    حزب ملی اسکاتلند، در سال ۲۰۱۱ برندۀ انتخابات پارلمانی اسکاتلند شد و با در اختیار گرفتن دولت منطقه ای، وعدۀ جدایی این منطقه از بریتانیا که به مردم داده شده بود، جدیت بیشتری یافت و به عمل نزدیک شد. خدشه دار شدن چهرۀ احزاب راست و محافظه کار از جمله کارگر و لیبرال دموکرات با رسوایی هایی در عرصۀ سیاسی و مالی موجب شد که اعتبار حزب ملی اسکاتلند در فضای سیاست بالا برود و هواداران آن بیشتر شوند.

    تام دیواین، مورخ در اسکاتلند معتقد است: “در دهۀ پنجاه (میلادی)، حزب ملی اسکاتلند به عنوان یک گروه تندرو شناخته می شد. اتفاقی که در این میان افتاد تغییر جایگاه آنها از یک گروه ملی گرای قومی به یک گروه ملی گرای مدنی بود. اصل مهم این بود که تا زمانی که از استقلال حمایت می کنید، محل تولد شما مهم نیست. یک چیز دیگر هم وجود داشت و آن اینکه آنها در جامۀ حزب کارگر قدیمی ظاهر شده اند و حزب مدرن ملی اسکاتلند، کارگرتر از حزب کارگر است.”

    بسیاری از اسکاتلندی ها، حزب جدید کارگر را وارث دولت محافظه کار مارگارت تاچر، نخست وزیر فقید بریتانیا می دانند. سیاست های دولت وی در دهۀ هشتاد، بیکاران زیادی را در اسکاتلند و شمال بریتانیا برجای گذاشت و بر نفرت از بانوی آهنین در این مناطق دامن زد.

    تام وبستر، مدرس تاریخ در دانشگاه ادینبورگ، از کشورهای پادشاهی بریتانیا بعنوان نوعی آزمایشگاه تعبیر می کند و می گوید : “بزرگترین میراثی که تاچر داشت، دادن نوعی احساس آزمایشگاه بودن به این کشورها، پیش از اجرای برخی از سیاست ها در خود انگلستان بود. این حس قوی که آنها نوعی آزمایشگاه برای منافع انگلستان هستند، وجود دارد.”

    بر این مساله باید منافع اقتصادی را نیز افزود. نفت دریای شمال که یکی از منابع تامین مالی اسکاتلند است، به مردم این منطقه اعتماد کافی برای استقلال را می دهد.

    دیوید تورانس می گوید: “طی چند سال اخیر، نفت دریای شمال همواره در مباحث مطرح بوده است. این امر نه تنها به دلیل اینکه امروزه منابع نفتی شمال اسکاتلند امروزه یکی از مهمترین سرچشمه های مالی بریتانیا محسوب می شوند، بلکه حتی در سال ۱۹۷۹ که مباحث تاسیس پارلمان اسکاتلند مطرح بود نیز، یکی از منابع تامین ذخیرۀ مالی بریتانیا به حساب می آمد. این مساله در زمینۀ بحث استقلال اسکاتلند، نقش مهمی بازی می کند.

    نتیجۀ همه پرسی هر چه باشد، سیاست های بریتانیا را تغییر خواهد داد و آخرین بار نیز نخواهد بود که از استقلال اسکاتلند سخن رانده می شود.

    تام دیواین به این موضوع اشاره می کند و می گوید: “غول چراغ جادو آزاد شده و دیگر نمی توان آن را به چراغ جادو برگرداند.”

    طرفداران اتحاد با بریتانیا امیدوار بودند که مخالفان این همه پرسی، دعوت به استقلال را بی پاسخ بگذارند اما نتایج همه پرسی خلاف این امر را نشان می دهد. اسکاتلند نشان خود را در تاریخ بریتانیا حک کرده و نگاهها به کشور آینده دوخته شده است.

    اسکاتلند در سال ۱۹۷۹ یک همه پرسی را برای پارلمان مستقل برگزار کرد و در سال ۱۹۹۸ بود که این منطقه صاحب یک پارلمان و دولت محلی مستقل شد.

    Ver video "استقلال طلبان اسکاتلند برای جدایی از بریتانیا راهی طولانی پیموده اند"

  • آیا سوییس درهایش را بروی خارجی ها خواهد بست؟

    قرار است در کشور سوییس، در تاریخ ۳۰ نوامبر یک همه پرسی برای ایجاد محدودیت در پذیرش مهاجران برگزار شود.

    در شهر افینگن در ایالت آرگاو، واقع در منطقه آلمانی زبان سوییس، درباره این همه پرسی گفتگوهایی بسیار داغ در جریان است.

    آندریاس تومن، شهردار افینگن که عضو حزب سبز آرگاو و دبیر گروه «اکوپوپ» است، از مخالفان ازدیاد جمعیت این کشور محسوب می شود. «اکوپوپ» طرحی تهیه کرده و خواهان ایجاد محدودیت در پذیرش مهاجر به میزان دو درصد جمعیت سالانه این کشور است تا اثرات زیست محیطی رشد جمعیت در سوئیس کاهش یابد.

    آندریاس تومن می گوید: «تعادل زیست محیطی مدت طولانی است که در سوئیس به هم خورده است. ما می خواهیم طبیعت را حفظ کنیم. آیا ارزش دارد که به نام موفقیتهای اقتصادی، در همه جا بتن قرار دهیم و انتخاب دیگری برای فرزندانمان نگذاریم؟ آیا می توان برای فرزندان، کشوری را به ارث گذاشت که بطور کامل از نظر مواد غذایی، انرژی و مواد خام به خارج وابسته است؟ روشن بگویم این جهانی نیست که بخواهم برای فرزندانم باقی بگذارم.

    در ماه فوریه گذشته نیز ساکنان سوئیس به طرح دیگری رای دادند که توسط «حزب مردم» این کشور تهیه شده بود. این حزب راست محافظه کار، خواهان ایجاد سهمیه برای خارجی ها شده بود. اکنون در طرح جدید نیز پیشنهاد شده که شمار مهاجران به شانزده هزار نفر در سال کاهش یابد که رقمی پنج برابر کمتر از رقم امروزی آن است.

    یکی از شهروندان می گوید: «این یک فاجعه است زیرا ما جدای از بقیه اروپا نیستیم. ما در مرکز اروپا
    قرار داریم و نمی توانیم مرزهایمان را ببندیم.»

    و یک زوج معتقدند می گوید: «ما موافقیم که لازم است برای جمعیت زیادی که به این کشور می آیند، متناسب با میزان ساکنان و اندازه کشور محدودیتهایی قائل شد. اما چیزی که مطرح می شود محدودیت بیش از اندازه ای است....این تاحدودی بیگانه ستیزی است.»

    شهروند دیگری می گوید: «مردم بسیاری به اینجا می آیند تا تنها از امتیازات زندگی در سوئیس استفاده کنند زیرا ما درهایمان را روی همه باز کردیم. مردم زیادی به اینجا می آیند و هیچ کاری انجام نمی دهند آنها فقط امتیاز می گیرند.»

    کشور سوئیس هشت میلیون نفر جمعیت دارد و خارجی ها حدود یک چهارم این جمعیت را تشکیل می دهند. نیمی از مساحت این کشور کوچک را مناطق کوهستانی تشکیل داده است.

    سخنگوی گروه «اکوپوپ» می گوید با توجه به تراکم بالای جمعیت در اروپا، این کشور توان تحمل فشار بیشتری را ندارد و به همین دلیل طرح آنها نباید بیگانه ستیزی تعبیر شود. دیگر اینکه آستانه ای که برای پذیرش مهاجر از سوی گروه «اکوپوپ» مطرح شده، بسیار کمتر از چیزی است که دیگر کشورهای اروپایی به دنبال اجرای آنند.

    آنیتا مسر می گوید: «این یک مسئله نژادی نیست بلکه یک مشکل جدی آماری است. هر ساله ۷۳ هزار نفر به سوئیس می آیند که به معنی ساخت ۴۰ هزار خانه جدید و ۵۶ هزار اتومبیل بیشتر است. این آمار سال ۲۰۱۳ میلادی است. ما تنها می خواهیم که شمار ورود این افراد به کشور کاهش یابد تا تاثیرات کمتری بر چشم اندازهای این کشور بگذارد.»

    این استدلال ها توسط دولت سوئیس رد شده است چراکه طرح «اکوپوپ»، توافق تجاری دوجانبه میان سوئیس و اتحادیه اروپا را به هم زند. توافقی که بر اساس حق آزادی حرکت میان کشورهای اروپایی بوجود آمده است. این توافقنامه تجاری، یک بار در همه پرسی ماه فوریه این کشور تهدید شده است و اکنون فعالان اقتصادی و صاحبان کسب و کار در سوئیس نگران پیروزی طرح «اکوپوپ» در رای گیری پیش رو هستند.

    کریستینا گاجینی، از مدیران فدراسیون شرکتهای تجاری سوئیس می گوید: «با این کار شرکتهایمان با مشکل استخدام نیرو مواجه خواهند شد چراکه سهمیه بندی مطرح شده بسیار کم است. آنقدر کم که حتی نمی توان تقاضاهای پناهندگی سیاسی را پذیرفت. از سوی دیگر، پس از رای گیری ۹ فوریه، روابط ما با اتحادیه اروپا با مشکلاتی مواجه شده است. ما باید راه حلی برای مصالحه بیابیم و این کار زمان می برد. بنابراین همه پرسی دوم با موضوعی مشابه، آنهم در یک سال، باعث می شود که به نتیجه رسیدن گفتگوها با اتحادیه اروپا زمان بیشتری برد.»

    با توجه به نرخ پایین بیکاری و کمبود نیروی فارغ التحصیل از آموزش های عالی، اتباع سوئیس به تنهایی نمی توانند نیروی کار مورد نیاز شرکتها را تامین کنند.

    ژان مارک پروبست، رییس فدراسیون اتحادیه های بازرگانی سوئیس، خود در بخش ماشین آلات فعالیت دارد. او تاکید می کند که در سوییس بخش ساخت و ساز تا حد زیادی به نیروی کار خارجی وابسته است.

    او می گوید: «آخرین مکانیکی که به استخدام درآوردم یک فرانسوی بود؛ یکی از ساکنان مناطق مرزی این کشور. من همچنین چند ایتالیایی استخدام کرده ام، کسانیکه در بخش هایی فعالند که نیروی کار زیادی برای آن وجود ندارد. من افرادی را استخدام می کنم که بسیار ماهرند، افرادی که نمی توانم مانند آنها را در بازار کار سوییس بیایم. بنابراین من برای حفظ و توسعه کسب و کارم به نیروی کار خارجی نیاز دارم.»

    یکی دیگر از بخش های مخالف طرح «اکوپوپ» بخش درمانی است. در بیمارستان دانشگاه «کانتون وو» در لوزان، حدود ۱۰ هزار نفر مشغول کارند که نیمی از آنها خارجی هستند. ایجاد محدودیت در جذب نیروی کار خارجی باعث می شود تفاهم نامه ها برای تبادل پژوهشگر قابل اجرا نباشد و امکان بهره برداری از متخصصین و پزشکان خارجی نیز میسر نشود.

    پیر فرانسوا لیوراز، مدیر این بیمارستان می گوید: «این کار برای ما یک فاجعه محسوب می شود زیرا دیگر بیمارستان قادر به ادامه فعالیت نخواهد شود. همچنین بخش پژوهش و پزشکی، بخشی کاملا بین المللی است بنابراین ما دیگر نمی توانیم پزشک و پژوهشگر استخدام کنیم زیرا آنها تمایل نخواهند داشت در کشوری کار کنند که تعاملی با اتحادیه اروپا و با دنیا در حقیقت ندارد. همچنین این خطر وجود دارد که محققان سوییسی ما نیز دیگر نخواهند با ما بمانند.»

    دو سوم مهاجران سوئیس از کشورهای اروپایی می آیند. از زمان امضای توافق نامه دو جانبه در سال ۲۰۰۲ م

    Ver video "آیا سوییس درهایش را بروی خارجی ها خواهد بست؟"

  • آخرین خواسته ریحانه جباری قبل از اجرای حکم اعدام

    OK
    آخرین خواسته ریحانه جباری قبل از اجرای حکم اعدام

    ریحانه جباری، زن جوان ایرانی که روز شنبه به دار آویخته شد، در وصیتنامه صوتی که پیش از اعدام ضبط شده از مادرش می خواهد تا کلیه اعضای بدن وی را اهدا کند.

    ریحانه جباری هفت سال پیش به اتهام قتل بازداشت شد. او در جلسات دادگاه همیشه تکرار کرد که برای دفاع از خود در برابر تعرض جنسی مرتضی سربندی، پزشک ۴۷ ساله و کارمند سابق وزارت اطلاعات مرتکب این قتل شده است.

    ریحانه در بخشی از وصیتنامه خود خطاب به مادرش می گوید: «نمی خواهم زیر خاک بپوسم. نمی خواهم چشم یا قلب جوانم خاک شود. التماس کن که ترتیبی داده شود که به محض دار زدنم، قلب، کلیه، چشم، کبد، استخوان ها و هر چیزی که قابل پیوند زدن است، از بدنم جدا و به کسی که نیاز دارد، هدیه شود. نمی خواهم گیرنده عضو، نامم را بداند، گلی برایم بخرد یا حتی فاتحه ای برایم بخواند.»

    برای شنیدن فایل صوتی اینجا کلیک کنید

    با وجود درخواستهای فعالان حقوق بشری در داخل و خارج از ایران برای توقف مجازات اعدام ریحانه جباری، مقام های ایران حکم اعدام وی را روز شنبه به اجرا گذاشتند.

    اعدام خانم جباری باعث واکنشهای بسیاری در ایران و محکومیت این اقدام از سوی مقام ها و نهادهای بین المللی شد.

    روز سه شنبه سه تن از اعضای گروه فمن در مقابل سفارت ایران در برلین در اعتراض به اعدام ریحانه جباری تجمعی برهنه برگزار کردند.

    بخشی از متن وصیت نامه صوتی ریحانه جباری در پی می آید:

    شعله جان، امروز فهمیدم که چه اتفاقی افتاده؛ فهمیدم حالا دیگر در نوبت اجرای حکم قصاص قرارگرفته ام. از تو گله دارم که چرا خودت به من نگفتی که به آخرین صفحهٔ کتاب زندگی ام رسیده ام. به نظر تو این حق من نبود که بدانم؟! تو که میدانی چقدر از غمگین بودنت شرم زده ام، چرا فرصت عذر خواهی و یا بوسیدن دست خودت و بابا را برایم کوتاه تر کردی؟!

    دنیا به من اجازهٔ نوزده سال زندگی را داد، آن شب شوم می باید من کشته می شدم، جسدم در گوشه ای از شهر می افتاد و بعد از چند روز نگرانی، پلیس شما را برای شناسایی ام به پزشکی قانونی می برد و تازه آنجا می فهمیدید که به من تجاوز هم شده!

    قاتل هرگز پیدا نمی شد زیرا ما زر و زور آن ها را نداریم و همهٔ شما رنجور و شرم زده به زندگی تان ادامه می دادید، چند ماه یا چند سال بعد هم دق می کردید و تمام!

    اما با آن ضربهٔ لعنتی، قصه عوض شد، جسدم نه در بیابان ها، که در گور زندان «اوین» و بندهای بالا و پایین و انفرادی و حالا در زندان گور مانند شهر ری رسیده است. اما تسلیم سرنوشت باش و هرگز گلایه نکن!

    تو بهتر از من می دانی، مرگ پایان زندگی نیست! تو یادم دادی هر انسانی به دنیا می آید تا تجربه ای کسب کند و درسی یاد بگیرد و با هر تولد، رسالتی بر دوش انسان گذاشته می شود. من یاد گرفتم که گاهی باید جنگید.

    یادت هست داستان نیچهٔ فیلسوف را برایمان می گفتی که به مرد گاریچی که به اسبش شلاق می زد، اعتراض کرد و صاحب اسب شلاق را به سر و صورت نیچه کوبید و در نهایت به مرد سنجابی. تو می گفتی، او به همه یاد داد که در راه خلق یک ارزش باید ایستاد، حتی اگر بمیری! تو به ما یاد دادی که در گیرودار مدرسه، دعوا ها و چقولی های کودکانه باید خانم بود. یادت هست چقدر روی رفتار ما تأکید داشتی؟! تجربه ات غلط بود!

    وقتی به حادثه پرت شدم، آموزشم کمکی به من نکرد. رفتار آرامم در دادگاه مرا به خونسردی در قتل و جنایت کار بی رحم بودن متهم کرد. اشک نریختم، التماس نکردم و کولی وار هوار نزدم. چون به حمایت قانون اطمینان داشتم، اما متهم شدم به بی تفاوتی در برابر جنایت.

    می بینی! من که حتی پشه ها را نمی کشتم و سوسک را با شاخکش بیرون می انداختم، شدم جانی، آن هم با قصد قبلی! رفتارم با حیوانات تمایل به پسر بودن تعبیر شد و قاضی حتی به خودش زحمت نداد که توجه کند. هنگام حادثه ناخن هایم بلند و سوهان کشیده بود و بی توجه به این گفت که من بوکسر بوده ام.

    چه خوش خیال بودیم که از قضات توقع عدل و داد داشتیم. او هرگز از خود نپرسید که آیا دست هایم ضمانتی ورزشکاران به خصوص ورزشی مثل بوکس را ندارد. در این کشور که تو عشقش را در دلم کاشتی، هیچ کس مرا نخواست و هیچ کس حمایتم نکرد، وقتی زیر ضربه های بازجو فریاد می زدم و رکیک ترین الفاظ را می شنیدم. وقتی آخرین نشانهٔ زیبایی را از خودم دور کردم و موهایم را تراشیدم جایزه گرفتم، یازده روز انفرادی!

    شعله جان گریه نکن به چیزهایی که از من می شنوی! من همان روزهای اول در آگاهی، وقتی پیر دختری به اسم مأمور آگاهی از خجالت ناخن هایم درآمد، فهمیدم زیبایی چیزی نیست که مطلوب این دوره باشد، زیبایی ظاهر، زیبایی افکار و آرزوها، زیبای خط، زیبایی چشم و بینش و حتی داشتن صدایی خوش.

    مادر عزیزم، جهان بینی من عوض شده و تو مسئولش نیستی. حرف هایم تمامی ندارد و همه را به کسانی داده ام تا اگر زمانی دور از چشم تو و بی خبر اعدامم کردند، به تو برسانند. من ارثیهٔ کاغذی فراوانی برایت گذاشته ام.اما قبل از مرگ چیزی می خواهم که تو باید با تمام توان از هر راهی که می توانی برایم فراهم کنی. در واقع این تنها چیزی است که از این دنیا، کشور و از تو می خواهم. می دانم برای این کار نیاز به زمان داری، به همین دلیل این بخش از وصیت نامه ام را زودتر به تو می گویم.

    تو را به خدا اشک نریز و گوش کن! از تو می خواهم به دادگاه بروی و تقاضایم را بگویی. از داخل زندان امکان نوشتن چنین نامه ای را که به تأیید رئیس زندان برسد، ندارم و تو باید یک بار دیگر برایم عذاب بکشی. این تنها چیزی است که اگر برایش التماس کنی ناراحتم نمی کند، هرچند بارها به تو گفته ام برای نجاتم از اعدام التماس نکن.

    مهربان مادرم، شعله جانم، عزیزتر از جانم، نمی خواهم زیرخاک بپوسم. نمی خواهم چشم یا قلب جوانم خاک شود. التماس کن که ترتیبی داده شود که به محض دار زدنم، قلب، کلیه، چشم، کبد، استخوان ها و هرچه که قابل پیوند زدن است، از بدنم جدا و به ک

    Ver video "آخرین خواسته ریحانه جباری قبل از اجرای حکم اعدام"

Esta Pagina participa en el Programa de Afiliados de Amazon EU y Amazon Services LLC, un programa de publicidad para afiliados diseñado para ofrecer a sitios web un modo de obtener comisiones por publicidad, publicitando e incluyendo enlaces a Amazon.es y Amazon.com

Utilizando el siguiente enlace podrás encontrar una página en la que se muestra la política de privacidad de esta web. Puedes usar el siguiente enlace para ver nuestras normas de uso. Si encuentras algún contenido inadecuado, puedes denunciarlo utilizando el siguiente enlace. Haciendo click en el siguiente enlace puedes ver el Aviso Legal de este sitio web.

Utilizamos cookies para medir y analizar el tráfico de este sitio web. Más información.