Videos relacionados con عصا

Informaciona

Comparte y descubre información

  • انتشار تصاویر عصا بدست کیم جونگ اون

  • برگزاری کنسرت «عقاب های مرگ» در پاریس

    گروه موسیقی «عقاب های مرگ» سه شنبه شب در سالن المپیای پاریس به روی صحنه رفت. در ماه نوامبر سال گذشته کنسرت این گروه در سالن باتاکلان پاریس هدف حمله های تروریستی قرار گرفت.

    در میانه کنسرت جسی هیوز، نوازنده این گروه به نشانه احترام به قربانیان از حضار خواست ۸۹ ثانیه سکوت کنند. در حمله های باتکلان ۹۰ نفر کشته و دهها نفر زخمی شدند. تمامی جان به در بردگان این حادثه برای کنسرت سه شنبه شب دعوت شده بودند.

    یک آمریکایی تبار ساکن پاریس می گوید: «ما متوجه حضور بسیاری از مردم شدیم که با عصا به کنسرت آمده بودند. به گمانم آنها آسیب دیدگان حمله های ماه نوامبر هستند.»

    یکی از بازماندگان حمله های پاریس که در کنسرت شرکت کرده می گوید: «کنسرت عالی بود. ما ۱۳ نوامبر در باتاکلان حضور داشتیم. در ابتدا کمی برایمان سخت بود ولی نمایش عالی بود. همه کمی گریستند. واقعا زیبا بود.»

    برای پیشگیری از هرگونه خطر احتمالی، تدابیر شدید امنیتی در اطراف محل برگزاری کنسرت در نظر گرفته شده بود.

    Ver video "برگزاری کنسرت «عقاب های مرگ» در پاریس"

  • هنر و صنعت دو قرن در نمایشگاه هنرهای زیبای کلن

    نمایشگاه هنرهای زیبای کلن گشایش یافته است. در جریان این نمایشگاه، مجموعه ای از آثار هنری و عتیقه جات قرن ۱۹ و آثار هنری قرن ۲۰ به مجموعه داران عرضه می شود.

    بیش از صد مغازه و گالری شاهکارهای هنری دو قرن گذشته سراسر جهان را از عتیقه جات زیرخاکی و جواهرات گرفته تا صنایع دستی، تزئینات و مبلمان قدیمی، ارائه می کنند.

    بخشی از نمایشگاه امسال کلن هم به خودروهای کلاسیک و لباس و ابزار طراحی شده توسط طراحان مشهور قرن بیستم اختصاص داده شده است.

    کورنلیا زینکن، مدیر جشنواره هنرهای زیبای کلن، می گوید: «این ایده که همه این اقلام، یعنی طراحی، نساجی، مد و خودرو کنار هم گردآوری شوند، در نمایشگاه سال پیش با موفقیت روبرو شد. بعضی روزها استقبال بسیار خوبی شد. از این رو تصمیم گرفتیم همین رویکرد را ادامه بدهیم. تمرکز نمایشگاه امسال بر دهه های پنجاه و شصت (میلادی) است.»

    یک اثر ماکس پشتاین، نقاش اکسپرسیونیست آلمانی که به صورت پشت و رو کشیده شده، با قیمت یک میلیون و ششصد هزار یورو به فروش گذاشته شده است.

    اما گرانترین نقاشی نمایشگاه، «رقصنده با دو روی سبز»، اثر مارک شاگال است. این اثر قیمتی یک میلیون و نهصد و پنجاه هزار یورویی دارد.

    در این نمایشگاه، کارهایی از اندی وارهول نیز به چشم می خورد. از جمله، جلد صفحه های مشهوری که برای رولینگ استونز، دبی هری، بیلی اسکوآیر و پل آنکا طراحی کرده است. قیمت پایه این طرحها ۵۰۰ تا ۲۴۰۰ یورو است.

    اما برای کلکسیونرهای کم بودجه که به فرهنگ خارج از اروپا علاقمندند هم اشیایی یافت می شود، مانند زیرسری هایی از اتیوپی و کنیا که قیمت آن ۴۰۰ یورو است.

    برای اشیای به نمایش گذاشته شده، حد و مرزی وجود ندارد. از جمله می توان به یک کیت سفری عتیقه و نیز مجموعه نفیسی از عصا اشاره کرد.

    Ver video "هنر و صنعت دو قرن در نمایشگاه هنرهای زیبای کلن"

  • تجربه دو روزنامه نگار از سقوط دیوار برلین

    پنج روز قبل از سقوط دیوار برلین، در چهارم نوامبر ۱۹۸۹، تظاهرات بزرگی با حضور ۵۰۰ هزار تا یک میلیون نفر در شرق برلین برگزار شد. معترضان خواستار اصلاحات و آزادی بیشتر مطبوعات بودند.

    در ۹ نوامبر همان سال در یک کنفرانس مطبوعاتی برای اعلام قوانینی درباره مقررات سفر، گونتر شابوفسکی سخنگوی دولت آلمان شرقی در پاسخ به یک روزنامه نگار ایتالیایی گفت: «این قوانین اجازه می دهد که هر شهروند آلمان شرقی، کشور را ترک و از گذرگاههای مرزی عبور کند.» در لحظه اعلام این قوانین، ساعت ۱۸:۵۶ دقیقه را نشان می داد و یوخن اشپخنسل، روزنامه نگار آلمانی در حال آماده شدن برای برنامه اش بود. او بخوبی این لحظه شگفت انگیز را به یاد دارد.

    یوخن اشپخنسل می گوید: «من در حال آماده شدن برای برنامه ام بودم، آرایش کردن و تنظیم نور و غیره که ناگهان سردبیر گفت: «آماده شو، دیوار باز شد. مومپه شهردار برلین به استودیو می آید.» و بعد آنها حرف های شابوفسکی را پخش کردند. صحنه معروفی که درباره حق سفر و غیره حرف می زد. من شوکه شده بودم. ما برنامه دیگری برای پخش پیش بینی کرده بودیم. باورمان نمی شد که چنین موضوع مهمی در حال رخ دادن است. آن نیم ساعت و برنامه ای که پخش شد، بصورت لحظه ای و بداهه بود و بعد هم که اعلامیه شابوفسکی. این موضوع واقعا برای همه مهم بود. برای من بعنوان یک برلینی و روزنامه نگار، این لحظه مهمترین لحظه زندگی حرفه ایم بود.»

    در آن کنفرانس مطبوعاتی همین که شابوفسکی گفت: «دیوار باز شده»، روزنامه نگاران شروع به ترک کردن سالن و رفتن به سمت دیوار کردند. ویچسلاو موستووی، خبرنگار پیشین اتحاد جماهیر شوروی در برلین که در این کنفرانس مطبوعات حاضر بود می گوید: «این اتفاق در پایان کنفرانس مطبوعاتی اتفاق افتاد. شابوفسکی در ابتدا از چیزهای معمولی حرف زد و نزدیک پایان کنفرانس گفت که امروز ما تصمیم گرفته ایم مرزها را باز کنیم. کل سالن ساکت شد. پشت سر ما یک نفر ناگهان از جایش بلند شد و با دویدن سالن را ترک کرد. برای همه ما که اصول سیاست آلمان را می شناختیم، این موضوع کاملا غیرمنتظره بود.»

    همانند هزاران نفری که در شوک اعلام خبر سقوط دیوار برلین بودند، موستووی نیز با گروه فیملبرداریش به سمت مکانی رفت که به سمبل اتحاد دو آلمان تبدیل شد. در دروازه براندنبورگ، جمعیتی مشتاق جمع شده بودند.

    موستووی می افزاید: «همکارم الکساندر ماسلاکف، مجری مشهور تلویزیون روسیه به برلین آمد. ما می خواستیم برای برنامه او گزارش آماده کنیم. ما با فیلمبردارمان به سمت درواز براندنبورگ رفتیم. دوربین را روشن کردیم و شروع به فیلم گرفتن کردیم. افرادی بودند که روی نیمکت های بلوار اونتا دین لیندن نشسته بودند. دو نفر به ما نزدیک شدند و از ما پرسیدند که آیا اجازه فیمبرداری داریم؟ انها گفتند که اگر شما اجازه فیلمبرداری ندارید نمی توانید کار کنید. همکارم از این برخورد خیلی متعجب شده بود.»

    ماموران مرزی بیش از حد شگفت زده شده بودند. آنها دستور العملی از پیش دریافت نکرده بودند. چند پاسپورت را مهر زدند اما نزدیک نیمه شب زیر فشار زیادی قرار گرفتند و بخشی از موانع مرزی را بدون دستور رسمی برداشتند و مردم شروع به عبور کردند.

    موستووی می افزاید: «من در حال رانندگی بودم و سقف خودرو مان باز بود. فیلمبردار از سقف باز خودرو شروع به فیلمبرداری کرد که واقعا لحظه فراموش نشدنی است. مردم اطراف ما کف می زدند و فریاد هورا سر می دادند. اصلا اهمیت نداشت چه کسانی داخل خودرو هستند. مردم خیلی هیجان زده بودند هر کسی را که از مرز عبور می کرد تحسین می کردند، کف می زدند و هورا می کشیدند و گاهی گریه می کردند.»

    یوخن اشپخنسل درباره تجربه اش از آن روزها می گوید: «دو روز قبل از آن، مچ پای من شکسته بود و من با عصا و پایی در گچ رفته بودم که برنامه ام را اجرا کنم. دشوار بود اما خدا را شکر می توانستم بنشینم اما با پای گچ گرفته نمی شد کار زیادی انجام داد. بعد از آن به خانه برگشتم و به همسرم گفتم: حالا باید زود تلویزیون را روشن کرد. همسرم گفت: تلویزیون نه. باید به سر مرز برویم، پایت در گچ است که باشد، عصایت را بردار که برویم. این تصمیم واقعا تصمیم خوبی بود. اینطور شد که راه افتادیم. آن ساعت در برلین ترافیک سنگینی بود. جمعیت خیلی زیادی در خیابان حاضر بود و ما توانستیم اولین صحنه های عبور مردم از مرز را ببینیم. در هر دو طرف دیوار کارناوالی از جشن و شادی برپا بود. مردم روی دیوار می رقصیدند. باورنکردنی بود. حتی الان که ۲۵ سال از آن روزها می گذرد توصیف آنچه رخ داده خیلی دشوار است.»

    Ver video "تجربه دو روزنامه نگار از سقوط دیوار برلین"

Esta Pagina participa en el Programa de Afiliados de Amazon EU y Amazon Services LLC, un programa de publicidad para afiliados diseñado para ofrecer a sitios web un modo de obtener comisiones por publicidad, publicitando e incluyendo enlaces a Amazon.es y Amazon.com

Utilizando el siguiente enlace podrás encontrar una página en la que se muestra la política de privacidad de esta web. Puedes usar el siguiente enlace para ver nuestras normas de uso. Si encuentras algún contenido inadecuado, puedes denunciarlo utilizando el siguiente enlace. Haciendo click en el siguiente enlace puedes ver el Aviso Legal de este sitio web.

Utilizamos cookies para medir y analizar el tráfico de este sitio web. Más información.